ولی بعدش میاد عذر خواهی و میگه عصبانی بودم و...
خیلی ناراحتم که هی حرف طلاق میزنه و میگه برو خونه بابات حالم بده
الآنم گفت
به نظرتون چیکار کنم یکی دو بار خواستم برم بعد دیدم دلیلم خیلی غیر منطقی بوده و اینکه دوس ندارم پای خانواده ها به زندگیم باز بشه خلاصه دلایل خودمو دارم واسه نرفتن
ولی از طرفی ام دلم میخواد برم ادب بشه بدونه میرم
امروزم بهش گفتم اصلا از طلاق نمیترسم ولی تو فقط زمانی حق داری اسم طلاق بیاری که ما دادگاه باشیم نه وقتی سر زندگی مشترکیم
بگید چیکار کنم خانمای با تجربه