امشب خونه مادربزرگم دعوت بودیم واسه ناهار بعد داداشم ۹ سالشه رفت مغازه سر کوچه خونه مامانبزرگ ماژیک بخره بعد سر راهش رفته ۲۵۰ تومن هم چیپس و کارت کیمدی (حالا نمیدونم میدونین یا نه عکس بازیکن ها و اینا روش کشیده ) خرید اومد خونه قبلا مامانم دعواش کرده بود گفته بود دیکه حق نداری بخری آخه میره پیش پسر داییم اینا کلاه سرش میزارن هرچی داره رو برمیدارن الان برگشتیم خونه مامانم فهمیده و جلو خود داداشم کمدی هاش رو آتیش زد و داشت قاشق داغ میکرد بزاره رو دستش آخه خیییلی بدون اجازه مامانم اینکار رو کرده یه جور دزدی به حساب میاد و کلی کتک خورده الان تو اتاق از بس گریه کرده میترسه بخوابه که یه وقت مامانم بیاد تو خواب بزنتش منم از بس استرس بهم وارد شده دوباره لرز پیدا کردم و یکم گلاب به روتون دسشوییم شل شده و بعضی موقع ها دلم یک پیچی میده حالا نمیدونم به خودم برسم یا به داداش بدبختم یا به مامانم که از عصبانیت داده میترکه 😂(😂=خنده عصبی)