اصغر و ربابه ۴ فرزند داشتند و در کنار آنها زندگی خوب و آرامی را سپری میکردند. شاید همین زندگی خوب آنها نیز باعث حسادت همسایهشان مهسا شده بود.
ندا میگوید: روز جمعه ۱۳ مهر، ربابه که به یک مهمانی رفته بود، طلاهای زیادی به خودش آویزان کرده بود. آن روز مهسا هم در مهمانی بود و متوجه شدم مدام در حال عکس گرفتن از ربابه است.
تا جایی که ربابه به او اعتراض کرد اما مهسا گفت چون کیفیت دوربین گوشیاش بهتر است عکس میگیرد و بعدا همه عکسها را به ربابه میدهد. حالا اما معلوم شده که مهسا از ربابه عکس میگرفته و برای شوهرش میفرستاده که نشان دهد ربابه چقدر طلا دارد