چرا یه راه میگم چون جاریم اونطوره خودشو زده به اون راه که من حرف حالی نمیشم هر چی میگن فقط میخنده مثلا نمیفهمه اونا دارن تیکه میندارن ولی ببین حالا اون چه جور حرص در میاره هی میگه فلان چی خریدم از ۱۰۰ تومن ۱۰ تا هر رنگشو فلان چی دیشب خوردبم به شوهرمم میگم هر حمعه بگیر خونه مامانم اینا شوهرم خیلی غذا خورد یا مامانمم برداشتیم رفتیم بیرون شوهرم بهم اونطور گفت الکی در حالی که حرف نزده شوهرش اصلا یا من به حالت دستوری میگه فلان چی گفتم تا شوهرش میاد میره جلو دست میده پشتش بالش میذاره بعد الکی میگه هر چی شوهرم بگه درحالی که کار خودشو مبکنه ابنا هم میترکن خودشون هزار بار گفتن ب من
هرچی حرف میزنن لبخند بزن در مقابل چرت تریناش یا اصلا گوش نده وسط حرف پاشو برو اون یکی اتاق یا خیلی ناراحت میشی بهشون ربط نداره مستقیم بگو ناراحت شدم دوست ندارم تکرار بشه