امروز قصه های مجید دارهههههههههههههههه

بعضی قسمتها خیلی به چشم نمیاد ولی بعضی قسمتها خیلی تو چشمه، ادم قدر پدر و مادرشو واقعا میفهمه

همکار من ۴ تا بچه بودن، فکر کن خواهرش ۱۰، این ۸، داداش بعدی ۶، بعدی ۴ بودن، پدرو مادرشون تو راه، تصادف کردن و فوت شدن.

این ازدواج کرد، خیلی زنش بهش توجه میکرد و خیلی خداروشکر خوب بودن، رییسمون میگفت، خدا جبران پدرو مادرشو تو ازدواج بهش داده

من بار اول که میخواست پخش بشه یادمه تیتراژ آغازینش بنظرم پر غم اومد و اصلا دیگه نگاه نکردم ولی خواهرم دید ، دیگه خواهرم که دید من دیدم فیلمش خوبه منم دیدم ولی سختی زندگی مجید و تنهاییش و اینکه کسی نوازشش نمیکنه و البته تنهایی بی بی که تو این سن باید مجید رو بزرگ کنه در حالی که تلاش می کنه براش خوب باشه  ناراحتم میکنه

اره منم خیلی بعضی قسمتها ناراحت میشدم.

مخصوصا یه قسمتها مثلا زمان شاه، کادر مدرسه کراوات دارن و .. اون قسمتها عمدا سیاه تر نشون دادن.

ولی بعضی قسمتها ، واقعا مجید دلقکی برای خودش.

مثلا اونجا که میخواد بره باشگاه، نمره ورزشش کم شده بود، پول نداشتن، واقعا ناراحت میشدم ، طفلک تو سختی بود