2777
2789
عنوان

دانشگاه قم

| مشاهده متن کامل بحث + 8730 بازدید | 55 پست
والا بدی و خوبی رو من در جریان نیستم ولی چون خوابگاه میرفت میگفت خیلی گرفتست محیط شما باید مسافت هم ...

اینا مهم نیست برام

گفتم که میخوام دور باشم از شهرم

احتمالا یه سال اونجام وباز کنکور بدم

اهان درسته

)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)
اره میدونمببخشید چرا؟چه چیزی اذیتتون میگرد اونجا؟

مهم ترینش این بود که گرایش مورد علاقم رو نمی خوندم.درسامون خشک و سیاسی بودن.حقوق بین الملل می خوندم.فضای دانشگاه دو قطبی بود.ساختمان ها رو از نظر جنسیتی جدا کرده بودن.حتّی کارکنانمون خانم بودن ، فقط اساتید آقا بودن.ظرفیت کلاسامون بالا بود.با این که ارشد بودیم 25 نفر آدم بودیم.همه هم خانم 😬 اتاق خوابگاهمون 6 نفره بود ، در حالی که ارشد باید 4 نفره باشه.وضعیت بچّه های کارشناسی بدتر هم بود.ساختمان رستوران از ساختمان خوابگاه یه 100 متری فاصله داشت و هر جا می رفتیم باید حجاب کامل داشتیم.🤕 چادر اجباری بود.آب و هوا هم که گرم و بیابونی بود و واسه من طاقت فرسا بود.تازه ، شبا تا ساعت دو تو خوابگاه نمی ذاشتن بخوابم.همه سر و صدا می کردن.صبح هم از ساعت 6 بیدار میشدن.از نظر تغذیه ناهار و شاممون برنج و خورش بود که اگه تحرّک نداشته باشی چاق می کنه.سالاد اینا هم تعطیل 😅 باشگاه ورزشی هم که چی بگم ، رفته بودم بدمینتون رو ادامه بدم که دیدم از هر ورزشی آدم ریخته تو سالن.همه با هم دارن ورزش می کنن.😐 مربّی بدمینتون هم که نبود اصلاً! قید اون جا رو هم زدم خلاصه.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خود دانشگاه کرمان ک بهترهاشتباه منو نکن ک بعد با التماسم انتقالی ندنخیلی خیلی هم دوره اصلا اینکارو ن ...

درسته دانشگاه باهنر کرمان جز دانشگاه های برتر کشوره ولی خب نمیخوام شهر خودم باشم...دانشگاه یزد که خیلی داغونه...به شیراز دارم فکر میکنم اصفهان که سال گذشته تا۱۹۰۰گرفت😑

)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)
مهم ترینش این بود که گرایش مورد علاقم رو نمی خوندم.درسامون خشک و سیاسی بودن.حقوق بین الملل می خوندم. ...

واقعاا...چه بد پس باید قیدشو بزنم😑

)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)
اصلا تجربه نداشتم جز چندتا سفر که به دوستام رفتم وتو هتل بودیم..میشه از بدی ها وسختیاش بگین؟

هتل خیلی عالیه..خیلی زیاد 😅 اصلاً با خوابگاه قابل قیاس نیست.تازه تو خوابگاه اگه یکی سرما بخوره ، زنجیره وار به همه منتقل می کنه.تو خوابگاه ما حتّی شپش هم منتقل کرده بودن.😂🤦‍♀️

هتل خیلی عالیه..خیلی زیاد 😅 اصلاً با خوابگاه قابل قیاس نیست.تازه تو خوابگاه اگه یکی سرما بخوره ، زن ...

 واای😳

پس کلا باید قید قم رو بزنم انگار😑

)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)

سلام بنده به عنوان یک آقا که سال های نسبتا زیادی اونجا درس خوندم چندتا نکته رو میگم شاید کمکتون کنه. اول اینکه شهر قم دیگه مثل قدیم مذهبی نیست و همه جور آدمی در سطح شهر می بینین اما همچنان شهر بدون تفریح و خوش گذرونی است.به جز اماکن مذهبی مثل حرم و جمکران و کوه خضر، فقط یکی دو تا پارک بزرگ داره که اونا هم فضای جالبی ندارن چراکه تنها جاهاییه که توی شهر میشه رفت و همه جور ادمی برای هر کاری میاد تو همون پارک ها. خود دانشگاه از لحاظ علمی ضعیفه. بنده حقوق خوندم که مثلا حقوقش قوی تره اما اون هم چنگی به دل نمی زد. خوابگاه ها نسبتا خوب هستن و جای ایراد گرفتن نیست. غذای سلف، سالن ورزشی، استخر و کتابخونه و اینا عالی نیستن اما کیفیت قابل قبولی دارن. چیزی که خیلی توی دانشگاه قم اذیت کننده است، روند اداری کارهاست. خلاصش اینکه اکثر کارهاتون که مربوط به سازمان مرکزی میشه به کندی پیش میره، کارتون رو عقب میندازن و بسیار بی ادب هستن. تفکیک هم به فضای دانشگاه واقعا آسیب زده و شاید بشه گفت حس دانشگاه بودن رو ازش گرفته. توی بخش هایی که فقط آقایون هستن مثل دانشکده های آقایون و سازمان مرکزی، اساتید و کارکنان بعضا یه جوری صمیمانه باهم صحبت و رفتار می کنن که در شان یک دانشگاه نیست و قطعا اگر یک خانم توی اون فضا بود باعث می شد که کارکنان توی رفتار خودشون تجدیدنظر کنن. احتمالا در دانشکده های بانوان هم همین مسئله وجود داره. اکثر دانشجوها از شهرهای اطراف مثل تهران و کرج و اصفهان و ... هستن و کمتر کسی می بینین از شهر دور بیاد. بنابراین اخر هفته ها احتمالا داخل اتاقتون تنها بمونین یا حداقل اکثر دوستاتون برن که این هم معایب و مزایای خودش رو داره.

قم چون مرکز استانه و نزدیک تهرانه همه توقع زیادی ازش دارن اما طبق تجربه بنده از خیلی از شهرستان های کوچیک استان های دیگه بی امکانات تره. بنده خودم به همین حساب که نزدیک تهرانه انتخابش کردم اما خیلی زود پشیمون شدم. همین که توی دانشگاه قم کمتر کسی می بینین که اهل خود قم باشه خودش گویای همه چیزه. من هم اولش فکر می کردم چون زیاد اهل بیرون رفتن نیستم حتی اگر فضای شهر خوب نباشه برام آزار دهنده نیست اما اشتباه فکر می کردم. مشکل اینه که توی شهر خودم، اگرچه زیاد بیرون نمی رفتم، اما میدونستم هر وقت بخوام برم بیرون همه جور امکانات تفریحی و رفاهی هست و از هیچ نظر محدود نیستم هرچند که به ندرت بیرون برم و از امکانات استفاده کنم اما توی قم حتی اگر زیاد هم اهل بیرون رفتن نباشید چون میدونید اگر یه درصد هم بخواین برین بیرون هیچ امکانات رفاهی و تفریحی نیست، خودش به تنهایی ازار دهنده است. تهران رفتن هم چه برای مقاصد تفریحی چه آموزشی سختی های زیادی داره و هزینه زیادی می طلبه و کمتر رغبت می کنین برین.

به طور کلی خوابگاه سختی های خودش رو داره به خصوص توی شهری مثل قم که وقتی از خوابگاه  خسته میشین فضای شهری به نحوی نیست که یه ساعت بیرون رفتن از محیط خوابگاه انرژی بخش باشه. اگر هدفتون از شهر دور رفتن فقط اینه که تجربه کسب کنین و به قولی کمتر لوس باشین، شهر دور درس خوندن راه درستش نیست. توی شهر خودتون هم میتونید از نظر اخلاقی و رفتاری رشد کنین و مستقل باشین (مگر اینکه خانواده خیلی محدودتون کرده باشن) بدون اینکه خیلی از سختی های غیرلازم رو تحمل کنین. درس خوندن توی قم سختی هایی رو به بنده بار کرد که برای رشد فردی لازم نبود و بالعکس من رو در خیلی موارد عقب انداخت. به نظر بنده در مورد انتخاب قم بیشتر فکر کنین و صرفا براساس پیش فرض های ذهنی انتخابش نکنین. شهرهای اطراف محل سکونتتون رو هم خوب بررسی کنین. نزدیک بودن به شهرخودتون این امکان رو بهتون میده که هر وقت خسته شدین راحت بتونین برگردین. بنده هم از راه دور به قم رفتم و مجبور بودم فقط اخر ترم ها برگردم شهرم چراکه فاصله دور و بیش از 24 ساعت رفت و برگشت توی راه بودن بسیار خسته کننده است. شهر قم متاسفانه حتی یک فرودگاه نداره که با هواپیما بشه رفت و امد کرد.

به هرحال امیدوارم کمکی کرده باشم. سوال دیگه ای بود خوشحال میشم بتونم راهنمایی کنم.

سلام بنده به عنوان یک آقا که سال های نسبتا زیادی اونجا درس خوندم چندتا نکته رو میگم شاید کمکتون کنه. ...

ممنون از توضیحات کاملتون

با توجه به نظرات احتمالا کلا قیدشو بزنم


)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)
سلام بنده به عنوان یک آقا که سال های نسبتا زیادی اونجا درس خوندم چندتا نکته رو میگم شاید کمکتون کنه. ...

سلام

ببخشید شما خوابگاه بودین؟

برای خوابگاه هزینه میدادین؟واینکه درسته میگن اکثرا خوابگاه بهشون تعلق نمیگیره و زود پر میشه؟

اطلاعی از دانشکده حسابداریش ندارین؟که کجا واقع شده و چند کیلومتری شهره وخوابگاه دخترانه خیلی دوره از دانشکده؟

)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)
سلامببخشید شما خوابگاه بودین؟برای خوابگاه هزینه میدادین؟واینکه درسته میگن اکثرا خوابگاه بهشون تعلق ن ...

بله خوابگاه بودم؛ هزینه خوابگاه ترمی حدود پانصد تا 600 تومنه. خوابگاه هم به همه تعلق می گیره مگه کسانی که مسافتشون خیلی نزدیکه (مثلا زیر 200 کیلومتر). این طور افراد میتونن خوابگاه موقت بگیرن یعنی همون روزهایی که کلاس دارن بهشون خوابگاه میدن و برای بقیه روزها باید تخلیه کنن که دانشجوهای دیگه جاشون میاد اگه جا باشه البته به این طور افراد هم خوابگاه میدن اگه صحبت کنن. اما مسافت دور قطعا خوابگاه میگیره.

ساختمون دانشکده بانوان یه ساختمون خیلی بزرگ به نام ساختمان امام خامنه ایه که تمام دانشکده ها همون تویه. توی هر طبقه چندتا دانشکده است (مثلا یک طبقه دانشکده های رشته های علوم انسانی، یک طبقه برای علوم پایه و ...). این طور که شنیدم معمولا خیلی شلوغ هم هست چون همه دانشکده ها یک جاست. متاسفانه دانشکده های اصلی که در کل دانشگاه پخش شده مخصوص آقایانه.


بانوان سه تا ساختمان خوابگاه دارن به اسم های معصومیه، فاطمیه و کوثر. فقط خوابگاه فاطمیه نزدیک ساختمون دانشکده هاست و بقیه یه مسافت یک کیلومتری دارن. البته از باب رفت و امد مشکل انچنانی نباید باشه چراکه در سطح دانشگاه کلی ون و اتوبوس مخصوص خواهران هست که از خوابگاه به دانشکده ها و سر در اصلی میره.


خود دانشگاه هم توی بلوار الغدیر واقع شده که حاشیه شهره و دور از شهر نیست اگرچه مثل دانشگاه های تهران این جوری هم نیست که وسط شهر باشه.از درب اصلی دانشگاه که بیرون میرین یک بزرگراهه که با ماشین 5 تا ده دقیقه بعد میرسین به بلوار امین و سالاریه که جز جاهای خوب شهر محسوب میشه. دم درب اصلی هم ایستگاه اتوبوس هست که مستقیم تا حرم میره. خود دانشگاه هم سه شنبه ها اگه اشتباه نکنم با اتوبوس بچه ها رو میبره تا جمکران (هزینه ای هم یا نداره یا خیلی ناچیزه).

 توی اینترنت سرچ کنین نقشه دانشگاه قم. میتونین توی سایت خود دانشگاه نقشه اش رو ببینین.


سلف ها یکم از خوابگاه ها فاصله داره. برای اقایون لازم بود که از محوطه خوابگاه ها خارج بشن تا برین سلف که خب لازمه اش اینه که لباس عوض کنین هرچند اقایون با هر لباسی میشد میومدن. برای بانوان هم احتمالا فاصله داره با خوابگاه در حد 50 تا 100 متری و نمیدونم ایا لازمه اون موقع هم با چادر باشین یا نه.


یه چیزی که جدید دانشگاه اضافه کرده. سلف رایگانه که یه سری غذاهای کم هزینه تر مثل لوبیا پلو، عدس پلو، ساندویچ فلافل، کتلت و این طور چیزا رو رایگان میده که میتونین برای هر وعده رزرو کنین و عملا برای سلف هیچ پولی پرداخت نکنین. البته حجم غذاهاش از سلف معمولی کم تره اما کیفیتش به عنوان غذای رایگان خوبه.

کیفیت و تنوع غذاهای سلف اصلی هم عالی نیست اما واقعا بد هم نیست. قیمت هر وعده غذایی هم بین 7 تا 10 تومن بود فک کنم. صبحانه ها یکم ارزون تره.


داخل دانشگاه سوپر مارکت وانتشاراتی و خشکشویی هم هست. سوپر یکی وسط دانشگاه کنار انتشاراتیه (توی نقشه شماره 26 اگه نقشه رو پیدا کردین) که از خوابگاه ها دوره (اقایون داخل محیط خوابگاه سوپر دارن. شاید خانما هم داشته باشن مطمئن نیستم). خشکشویی هم هست داخل دانشگاه اما خیلی کثیف میشوره.

استخر دانشگاه نوسازه و کیفیت خوبی داره و برای دانشجوها نیم بهاست و روزهای جمعه هم رایگانه (برای اقایون اینطور بود حداقل)

سالن ورزشی هم بد نیست. قدیمیه اما جدیدا یکم وسایل شو نو کردن. بانوان یک سالن ورزشی هم مخصوص خودشون دارن که درحال احداث بود نمیدونم احداث شده یا نه هنوز.

اینترنت هم کارشناسی ها فک کنم ماهی 5 گیگ رایگان دارن بقیه شو میتونین بخرین. به صرفه تر از اینترنت موبایل درمیاد. سرعتش در طول هفته که خوابگاه ها شلوغه میفته اما اخر هفته سرعت خوبی داره. در کل برای وب گردی بد نیس اما خوب هم نیست.

سلامببخشید شما خوابگاه بودین؟برای خوابگاه هزینه میدادین؟واینکه درسته میگن اکثرا خوابگاه بهشون تعلق ن ...

در کل دانشگاه قم در حال حاضر خیلی معمولیه. خود دانشگاه از نظر امکانات به هیچ عنوان بد نیست اما امکانات عجیب و غریب هم ارائه نمیده. از نظر سطح علمی هم در بهترین حالت همون متوسطه. یک سری سختی هایی که وجود داره در وهله اول مربوط به شهر قم هست که خیلی شهر افسرده ایه به نظر من و سختی های دیگه هم مربوط به ذات خوابگاهه. اینکه بچه ها سر و صدا می کنن و بعضی وقت ها شبا نمیشه خوابید؛ توی هر دانشگاه و خوابگاهی همینه مگه اینکه یک دانشگاه خیلی خوب درس بخونین که خب بچه ها عموما فهمیده ترن و سرشون توی درسه. یه سری ها خیلی کثیفن توی خوابگاه که خب ممکنه باهاشون هم اتاقی بشین و ازار دهنده است. البته میتونین با رضایت بچه ها اتاقتون رو عوض کنین اما توی هر اتاقی یه مشکلی هست بالاخره. توی خوابگاه پسرا مشکل خیلی جدی که وجود داشت بحث خروپف بود که شبا خواب نداشتم من. اتاق عوض کردن هم فایده ای نداشت. امکان نداره 6 تا مرد توی یه اتاق باشن و یکیشون خروپف نکنه :).

یک نکته دیگه هم اینکه توی دانشگاه قم اتباع هم زیاد تحصیل می کنن و عراقی، لبنانی، افغان و حتی از نیجریه هم زیاد می بینین. البته بیشتر سمت اقایونن.

کانال اصلی دانشگاه توی ایتاست: university_of_qom@

یه گروه گپ هم توی تلگرام هست به اسم gapstu@

شاید بتونین توی این گروها چندتا از هم رشته ای های ترم بالایی رو پیدا کنین و اطلاعات بگیرین ازشون.

یه گروه دیگه هم به اسم gapiter@ هست توی تلگرام اونجا هم میتونین پرس و جو کنین.

وای ممنون

خیلیی لطف کردین

ببخشید من رشته های بوس دانش ام میارم رشته هایی مثل مهندسی نفت و ریاضی وکاربرد و فیزیک ویا شیمی

به نظرتون اونارو برم یا حسابداری؟

)کاربری دست دونفر(مامان و دختر) بود الان دست منه(دختر))ارزش آدما به اندازه چیزیه که دوست دارن...یکی که عشقِ ماشینه ارزشش اندازه ماشینه...یکی که دیوونه ی طلاس ارزشش به همون اندازه اس...یکیم که عاشق خداست ارزشش بی نهایته...نمیدونم کی قراره از ته دل بخندم و خوشحالی و خندم بشه چسبِ زخمِ زخمای قبلیم ولی میدونم میشه امسال سالِ موفقیتمه...مامان میدونم  حواستون بهم هست میدونم نگام میکنین و خیلی شبا که با گریه میخوابم بغلم میکنین حس میکنم صداتونو که هی بهم میگین امید داشته باشم بالاخره تو زندگیِ منم بهار میشه...میدونم...ممنون که اجازه دادین دوستتون داشته باشم(مامانِ هممون:حضرت فاطمه (س))یه دهه هشتادی که تجربه هاش خیلیییی بیشتراز سنشه شاید دهه هاا تفاوت🙂👌🏻عاشقِ دردا و محدودیتا و نشدن های زندگیمن...اونا قوی کردن منو...غمگین ترین فعل:نشدن🙂...آینده ی مبهم...بااینکه تو قایق تنهام و یه اقیانوسِ طوفانی روبه رومه پاروم شکسته اما میجنگم باید بجنگم تنها راهم اینه...اگه میشه با دلای پاکتون برام صلوات بفرستین که انرژیش ده برابر به خودتون برمیگرده....زیر۱۸سال(چه سنی چه عقلی)نه ریپ کنه نه بیاد تاپیکام😒برید توهمون تاپیکای درس و مشق خودتون😒عاشقِ لیلایِ بینهایت❤🙃از دیار امام رضا(ع)
وای ممنونخیلیی لطف کردینببخشید من رشته های بوس دانش ام میارم رشته هایی مثل مهندسی نفت و ریاضی وکاربر ...

خواهش می کنم. در مورد رشته هایی که فرمودید متاسفانه اطلاعاتی ندارم. اما در مورد خود دانشگاه توصیه می کنم اگر خیلی اصرار دارید که شهر خودتون نمونید، یک شهر نزدیک رو انتخاب کنید که بتونید رفت و امد داشته باشید و قم رو هم از گزینه هاتون حذف کنید یا حداقل الویت اخرتون قرارش بدین.

موفق باشید ایشالله

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عقد آریایی

iuu | 5 ثانیه پیش
2791
2779
2792