دوستم با یکی نامزد کرده از همون اول بهش گفته من نماز و روزه برام خیلی مهمه طرفم دروغ گو نباید باشه اهل مشروب هم نباید باشه پسره هم گفته نه من اصلا اینجوری نیستم ولی دقیقا همینجور بوده مشروب میخورده (بعد نامزدی قطعش کرده فقط دو سه بار طی نامزدی خورده که دوستم نفهمیده) اهل نماز و ایناهم نبوده تو اون یک سال و نیم دو سال نامزدی هربار دوستم گفت نماز میخونی گفته اره میخونم حتی قسم میخورده که میخونم یا مثلا دوستم گفته سرکار چجوری اصلا نماز میخونی گفته میرم نمازخونه ولی حالا دوستم فهمیده اصلا سرکار نماز نمیخونده یا مثلا جاهایی که دوستم بوده نماز نمیخونده فقط وقتایی میومده خونه دوستم یا اون میرفته خونشون یا بیرون بودن خلاصه جلوی اون میگفته من نماز میخونم.البته جدا از این بحث ها پسره واقعا گل هست خیلی بچه خوبیه باهاش برخورد داشتم
خواهشاً تاپیک های قدیمیمو لایک نکنید یاد آور روزهای بد هست برام.اگه تاپیکام ناراحتتون میکنه ببخشید چون جز اینجا جایی برای درد و دل کردن ندارم🖤میشه شادی روح نامزد عزیزم فاتحه بخونید😔
نه ببین مهم اینه طرف دروغ میگه حالا چون خیلی عاشق دوستم بوده شاید نمیخاسته از دستش بده فکرمیکرده اگه واقعیتو بگه بهم بزنن یا جواب منفی بدن ولی خوب طی این ۱_۲ سال خیلی دروغ گفته مثلا دوستم میگفته نماز خوندی اونم میگفته الان دارم میخونم حتی قسمم میخورده
خواهشاً تاپیک های قدیمیمو لایک نکنید یاد آور روزهای بد هست برام.اگه تاپیکام ناراحتتون میکنه ببخشید چون جز اینجا جایی برای درد و دل کردن ندارم🖤میشه شادی روح نامزد عزیزم فاتحه بخونید😔
نمیدونم من بشخصه اصلا مذهبی ومعتقد نیستم و اگر شوهرم آخوند باشه ولی به آزادی وشخصیت من احترام بذاره منم به اون و عقایدش احترام میذارم بنظرم دنیا با پذیرش تفاوتا قشنگتره ، ولی جدا از این قضیه کار اون آقا اشتباه بوده شبیهکلاهبرداریه این بحثش کلا جداست و آدمی که یه بار با دروغ کارشو پیش برده بازماینکارو میکنه پس بابت دروغگوبودنش باید یه زهر چشمی ازش بگیره که فکر نکنه طرف ساده اس میشه گولش زد ازش سواری گرفت.
یه خواهر بزرگتر که برای خواهراش قوی و حامیه یه زن مستقل که پشت شوهرش بهش گرمه یه دختر عاقل که هرجا بتونه به پدر مادرش هر کمکی باشه میکنه و اونا بهش افتخار میکنن یه مادر که پسر کوچولوش دوسش داره و یه آدم که از درون احساس پوچی و تنهایی میکنه احساس ناکافی بودن تا حد خفگی آزارش میده و مدام داره از خودش میپرسه با زندگیم چیکار کردم ؟ و هرچی بیشتر میپرسه بیشتر غرق این سوال میشه!
اخه به نظر منم بحث نماز نیست طرف میتونست روز اول بکه نماز خون نیستم بحث اینه که دوسال دروغ گفته و قس ...
منم همینو میگم دیگه ، دروغ چیزکم و کوچیکی نیست
یه خواهر بزرگتر که برای خواهراش قوی و حامیه یه زن مستقل که پشت شوهرش بهش گرمه یه دختر عاقل که هرجا بتونه به پدر مادرش هر کمکی باشه میکنه و اونا بهش افتخار میکنن یه مادر که پسر کوچولوش دوسش داره و یه آدم که از درون احساس پوچی و تنهایی میکنه احساس ناکافی بودن تا حد خفگی آزارش میده و مدام داره از خودش میپرسه با زندگیم چیکار کردم ؟ و هرچی بیشتر میپرسه بیشتر غرق این سوال میشه!
سلام الان که نامزد هستن بهتره جدا شن این دوستت نماز بهش مهم بوده که معیار قرار داده از طرفی نامزدش از مهم بودن نماز براش خبر داشته که دروغ میگفته وگرنه میتونست صادقانه بگه نمیخونه از طرفی میتونه به کسی که راحت دروغ میگه قسم میخوره اعتماد کنه؟ از کجا در مورد بقیه مسایل اینقدر راحت دروغ نگه