سلام بچه ها
به عمرم با هیچ مرد نامحرمی حرف نزدم نمیدونم سرم به کجا خورد یهو دیدم ازدواج کردم من اصلا آدمی نبودم به ازدواج حتی فک کنم گاهی با گفتن اینه تقدیره و نمیشه کاریش کرد خودمو دلداری میدم
از وقتی که ازدواج کردم حتی یه روز خوش هم ندیدم نمیدونم باید چیکار کنم با همه بدبختیا و بی پولی و بد اخلاقیاش ساختم ولی دیگ نمیتونم تحمل کنم کلا ادم درون گرایی هستم و نمیتونم پیش کسی درد و دل کنم پیش همه جوری برخورد میکنم انگار زندگی خوب و شادی دارم اما اصلا اونجوری نیست تو طایفمونم طلاق و این چیزا جایی نداره
ن میتونم طلاق بگیرم ن دیگ صبرم میکشه احساس میکنم افسردگی گرفتم هر خواسته و هدفی دارم دقیقا برعکسش رخ میده نمیدونم چیکار کنم روزی هزارن بار به خودکشی فک میکنم یه چیزی برای یه مرگ فوری و قطعی میخوام ن برم کما و درد و عمل این بدبختیا فقط دیگه این زندگی رونمیخوام
نمیدوم اصلا خدا منو میبینه اصلا تاوان چیو دارم پس میدم آخههه