توروخدا بی تفاوت رد نشین من ۵ ساله ازدواح کردم یه پسر دو ساله دارم اصلا اصلا با شوهرم جور نیستیم نگین چرا بچه اوردی چون بعد بچه دار شدن کلا عوض شد جوری که یبار به مامانش میگفت الان بچه داره هیچ گوهی نمیتونه بخوره😐میزنه😐خیانت میکنه😐گتد اخلاقه😐خرجی نمیده خودم تو خونه کار میکنم بریم اون سر ماجرا مامانم حاضره بمیرم کنارشون نباشم دیروز بخاطر اینکه دو روز پشت سر هم رفتیم خونشون بچه دوسالمو زد☹️اینم از خانوادم خب شماها بگین من چیکار کنم یه راه حل دارم اونم اینه که خودمو خلاص کنم😊
خب چیکار کنم الان وقتی اونجوری قدرمو ندونستن نخواستنم الان که بیشتر نمیخوان
توجایگاه تونیستم اما همیشه به این موضوع فکر میکنم که اگر روزی با همسرم به مشکل خوردم عشق واحترام بینمون ازبین رفت چکارکنم به این نتیجه رسیدم جدابشم بخشی ازمهریمو بگیرم باهاش یه خونه اجاره کنم وخودم کارکنم وبابچم زندگی کنم میدونم خیلی سخته تنها زندگی کردن تنها اداره کردن زندگی اما بنظرمن بهتراز موندن توی زندگیه که توش محبت وعلاقه وحرمتی نباشه