پدرم تازه فهمیده مشکلمون رو گفت یه مدت ولش کن بیاد خونه هر غلطی خواست بکنه دست دخترو بگیر و مشغولش کن اونم هر کار خواست کار نداشته باش میگفت باید خودش به اون مرحله برسه.
ولی من سختمه وقتی بوی مواد میده میمیرم وقتی قرص میخوره هزار بار زنده میشمو میمیرم
نمیدونم عشق ترحم نمیدونم با وجود اینکه تک تک مغز استخونام از دستش به درد اومده دلم به حالش میسوزه
ولی این بار رویه فرق کرده میزارم حتی تو خونه هر غلطی هواست بکنه به روی خودم نمیارم
اینم به خاطر دخترم و پدرم که قول داد همه حور پشتنهو گفت این یک راهم به خاطر اون قبول کنم.