من دختر آروم و ساکتی ام که هر کاری نمیکنم چون دوست ندارم غرورم بشکنه
ولی برای اون این کار رو کردم
ما حتی خاطره ای با هم نداریم که من بخوام فراموش کنم
من فقط یه عاشق غریب بودم که از دور تماشا می کرد ......
اصلا فراموش نکن چون ممکنه دوباره توهمچین دامی بیفتی
به چشم تجربه به ماجرا نگاه کن
ضمنا اونم یه ادمه یعنی کنار هر خصوصیت مثبتی که داره احتمالا خصوصیت منعی هم داره پس توذهنت ازش قهرمان نساز
البته هممون همینیم
فکرکن ببین بعد اعتراف شما اون چه راحت رفت دنبال زندگی دلخواه خودش شما چرا متوقف بشی توماجرایی که شروع نشده تموم شده؟؟؟؟
شمام یدونه زندگی بیشتر نداری پس توهپروت و رویا نگذرونش
منم قبلا اینطور بودم از روبه رو شدن با خاطره و مسئله فراری بودم بعد وقتی میومد تو ذهنم به شدت میریختم بهم اما وقتی چند بار تکرارش کردم با خودم چند بار گریه کردم چند بار تعریفش کردم برا خودم الان دیگه فقط با لبخند تلخ ازشون میگذرم دیگه نمیریزم بهم
اشتباه نکن فعلا به خودت فرصت بده.ببین من ازدواج کردم و بچه هم دارم.ازتجربه من استفاده کن.اگه طرف مقابل تو رو دوست داشته باشه عاشقت باشه خیلی بهتر از اینه که تو بیشتر اونو دوست داشته باشی.کسی رو انتخاب کن ک اون بیشتر دوست داشته باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
