نزدیک دو ماهه حالم خوب نیست تقریبا هر روز گریه میکنم اکثر شبا کابوس میبینم با جیغ یا گریه بیدار میشم عصرا که میشه احساس بی قراری و ترس و لرز سراغم میاد بدنم می بیند میلرزه ، نمیتونم احساساتم کنترل کنم راحت زیر گریه میزنم یا پرخاشگری میکنم دیشب تو دعوا با همسرم سرم به دیوار کوبوندم احساس میکنم دارم به خودم آسیب میرسونم همسرم که اوضاعم دید گفت فردا برام قرص فلوکستین و یه ضد اضطراب که اسمش در خاطرم نیست را از داروخانه میگیره
نزدیک امتحانات دانشگاهم میترسم که نتونم از پس شون بر بیام
قرار شده بعد امتحاناتم پیش دوست همسرم که روانکاوه برم از اینکه پیش او برم میترسم و ناراحتم
میترسم برام پرونده روانپزشکی باز بشه خودم زندگیم خوب نیست میترسم همسرم از این مسأله سواستفاده کنه
همسرم بعید بود به روانپزشک رضا بده نمیدونم این رو یه فرصت بدونم که بهم کمک میکنه یا به ضررم تموم میشه
نمیدونم قرص ها رو مصرف کنم
پیش روانکاو برم
اینکه دوست همسرم هست هم بیشتر پریشونم میکنه