2733
2734
عنوان

شوهرم اومد معذرت خواهی

| مشاهده متن کامل بحث + 1189 بازدید | 39 پست
تا شوهرت از دستت نرفته باهاش با ارامش حرف بزن نه قهر تحقیرش نکن اینطور مردی رو باید بگذاری رو چشمات ...

این چیزا تو مرامش نیست اصلا از اون مردایی میگه اگر با همسرمم مشکل داشته باشم با خدا که مشکل ندارم

ولی بله حرف شما درسته ادامه بدم سرد میشه و زندگیم از هم میپاشه ممنون 🌺

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس

عزیزم من رفتم تاپیک های قبلی شمارو خوندم، منم ۲۲ سالم بود پدرم وضعش خوب بود و برای فرار از مشکلات خانوادگی خواستم ازدواج کنم منم افسردگی داشتم وقتی خونه پدرم بودم و با ازدواج بدتر شد برعکس شما من همسرم خوبه خیلی مهربونه اما مشکلات مالی و اینکه از ما پایین تر بود خیلی خیلی خیلی به من آسیب زد جوری که الان بعد هشت سال همه به من میگن چرا شما خونه ندارین، تجربه من میگه آدم نباید تو حال بد تصمیمای مهم زندگیشو بگیره چون ممکنه گرفتار از بد بدتر بشه، شما هم مثل من دنبال راه فرار بودی غافل از اینکه این راه فرار نبوده، الان که همسرت باهات آشتی کرده و معذرت خواهی کرده کاملا مواظب رابطه تون باش، اما ازش زهر چشم بگیر که حق نداره تورو بزنه تا اذیت کنه جوری تهدیدش کن که دیگه همچین کاری باهات نکنه،سعی کن فوری بعد هر دعوا هم نری خونه پدرت اگر اطرافیان به گوششون برسه وجهه زندگی مشترکت خراب میشه،خواهر شوهر و مادر شوهر هم هیچی تو نیستن هیییچی،ببین رفیقات فامیلای درجه دوم هم از اونا جلوتر هستن،پس اصلا جدیشون نگیر فاصله بگیر ازشون در حد یه رفت آمد کم و رسمی 

خوبه که تو این سن کم انقد عاقل و خانمی مطمئنم پتانسیلشو داری زندگی خوبی برای خودت بسازی

موفق باشی عزیزم 

عزیزم من رفتم تاپیک های قبلی شمارو خوندم، منم ۲۲ سالم بود پدرم وضعش خوب بود و برای فرار از مشکلات خا ...

خیلی ممنونم عزیزم از دعای خیرتون 

ی چیز میگم اگر الان خانمای سایت بهم نپرن خواهشا خودم میدونم اشتباه کردم 

منم تو دعوا تو گوشی به همسرم زیاد میزدم متاسفانه و تحقیر میکردم یعنی تقصیر خودمم هست همونطور گفتم مشاور بهم گفت ۸۰ درصد تقصیر خودته به هر حال مرده یک جایی کم میاره

و حقیقتش همسر من هم خیلی خوبه دیشب یه حرفی زد خدایی راست بود گفت فقط وقتی دعوامون میشه که بیخود یه بحث میندازی وسط و کشش میدی و منو تحقیر میکنی اونقدر که من از کوره در میرم و دیگه نمیفهمم چیکار میکنم 

حقیقتش بخوام بگم زندگی با همسرم با اون زمان مجرد بودم زمین تا اسمون فرق میکنه هیچوقت دلم نمیخواد برگردم به اون زمان که خونه پدرم بودم هیچدقت اونجا اصلا ازادی هیچی نداشنم ولی خداراشکر الان خیلی اوضاعم بهتره

بعضی خانمای سایت هم اگر نظراتشون خونده باشی گفتن همه اول زندگیشون همینن منم سیاست نداشتم اصلا بخاطر سن کمم

الهی خوشبخت باشی  الهی همه خوشبخت باشن بخدا دوست ندارم اصلا ناراحتی تو صورت کسی ببینم 🌺

دقیقا به همین دلیل  هیچوقت دستم نمیره تاپیک بزنم

من اگر بتونم موفق بشم نی نی یار تاپیک هامو پاک کنه

جز اینکه بعضی ها از تاپیک هام سواستفاده کردن و زخم زبون زدن ک بهم پریدن کار دیگه ای نکردن

اصلا اینجا هرگز نباید از مشکلاتت و یا حتی خوشی های زندگیت بگی 

من اگر بتونم موفق بشم نی نی یار تاپیک هامو پاک کنه جز اینکه بعضی ها از تاپیک هام سواستفاده کردن و ز ...

ببین یه خط از خوشیم میگم شب دعوامون میشه 

بدبختیم بگی سریع میگن طلاق 

خیلی کوتاه فکر و حسودن .( البته نه همه )

بیشتری هم مردای کور وکچل و عقب افتاده ای بی پول و عقده ای از همه جا مونده  هستن که خودشونو زن میدونن بین زنا میچرخن 

خیلی ممنونم عزیزم از دعای خیرتون  ی چیز میگم اگر الان خانمای سایت بهم نپرن خواهشا خودم میدونم ...

عزیزدلم ، بله تو سن شما الان احساسات غالبه به منطق،به مرور زمان پخته تر میشی 

اما خب در کل خیلی با خانواده همسر صمیمی نشو، یه رابطه سطحی رسمی برات کافیه، فقط همسرت نگه دار اولین و مهم ترین آدم زندگیت ایشونه، یه چیزی که باعث شد من خیلی خودمو کنترل کنم این بود که تصمیم گرفتم دقیقه به دقیقه بودن باهاش فقط حرفای مثبت بزنم و خوش باشم به مرور شد سبک زندگیم،از استقبال دم در رفتن تا حتی شام خوردن و فیلم دیدن، من بهشون میگم شادی های کوچیک اما قدرتمند

ببین یه خط از خوشیم میگم شب دعوامون میشه  بدبختیم بگی سریع میگن طلاق  خیلی کوتاه فکر و ح ...

دقیقا همینه من یبار خوشیم گفتم دعوامون شد یبار مشکلم گفتم زیر هر تاپیکی کامنت میزاشتم زخم زبون میزدن و سواستفاده میکردم

تا شوهرت از دستت نرفته باهاش با ارامش حرف بزن نه قهر تحقیرش نکن اینطور مردی رو باید بگذاری رو چشمات ...

پیشنهاد میکنم اگه تونستین تاپیک داستان زندگی استارتر رو بخونین 

این پیشنهاد رو بخاطر  اون جمله(همچین مردی رو باید بگذاری رو چشمات‌) دادم 


دقیقا همینه من یبار خوشیم گفتم دعوامون شد یبار مشکلم گفتم زیر هر تاپیکی کامنت میزاشتم زخم زبون میزدن ...

من چند ساله اینجام 

خیلی خوب شناختم محیط اینجارو 

این کاربری سوم هستش 

رمز قبلی رو فراموش کردم 

وگرنه از ۹۴ اینجا عضوم 

نمیدونم پشت گوشی چه  کسی نشسته نمیشه انتظار مثبت داشت از همه آدما


دقیقا همینجوره ده بار به نی نی یار ۱ پیام دادم تاپیکم پاک کن مهل نمیزاره

اخه دونه دونه باید بزاری 

قبلا دو روز در هفته بود ۱۰ تا ۱۲ ظهر 

الان مثل اینکه تغییر رویه دادن 

ول کن گفتم نظر آدما برات مهم نباشه 

دیدی ناراحتت کردن دیگه ریپ نزن 

بخدا اون طرف نمیاد دوباره ریپ بزنه که .بلکم اونم فراموش میکنه رد میشه میره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687