امروز خیلی سر پا بودم آخر شب گفتم وای کمرم خیلی خسته شدم بعد موقع خواب پسر۵سالم بغلم کرده و میگه فردا ناهار نزار نون و پنیر میخوریم میگم چرا میگه آخه امروز خیلی کار کردی خسته شدی و گفت فردا سفره صبحونه و ناهار و شام رو خودم میارم و جمع میکنم
دلم برای مهربونیش و اینکه به فکرمه ضعف رفت😍😍
شما هم از مهربونی های بچه هاتون بگین