2733
2734

بچه ها ۲۶ سالمه از بچگی مادرم خیلی از چهرم ایراد میگرفت ،تا اینکه بزرگ شدم هررر جمعی رفتیم هر عروسی هر ارایشگاهی خداروشکر همه از چهرم تعریف میکردن ،مادرم یکبار ذوقشو نگرفت ،یکبار ازم تعریف نکرد برعکس از فامیلای خودش که حتی چهره معمولی هم نداشتن تعریف میکرد ،الانم تعریف میکنه ،ولی من بگم فلانی مثلا بهم گفت خوشگلی میگه چهره چه اهمیتی داره شدیدا دارم روانی میشم از این رفتارش وای 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

مامان منم تا حالا از چهره ام تعریف نکرده 

نه ابنکه بگه بهم زشتی نه اصلا ولی تعریف نکرده 

زیاد خودت رو اذیت نکن 

هرجایی نگاه میکنم شما رو کنار خودم تصور میکنم ..... هر روز به  امید دیدارت نفس میکشم و زندگی میکنم ...دلم میخواد جانم را فدایت کنم ... دلم میخواد وقتی به جرم دوست داشتنت جانم را گرفتند در آخرین لحظات زندگینامه ام بغلم کنی و من برای آخرین بار در دلم قربون صدقه ات بروم و بگویم :( دیدی فدات شدم ؟)عطرت رو استشمام کنم و با خیال راحت جان دهم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز