خیلی گیر میده. هر بار به یه چیز. واقعا نگرانم از وارد شدن به چنین خانواده ای وقتی رفتارهاش رو میبینم. بعدش مامانم که دید من خیلی ناراحت شدم، بهش زنگ زد. اونم گفت شوخی کردم. هم مامانم و هم بابام بهش تبریک گفتن. آخر تلفن هم به مامانم گفت حالا شما به اون دخترت این چیزا رو یاد بده. خب من تبریک و که گفتم. احترام رو که گذاشتم. یعنی چی گفته به اون دخترت هم یاد بده؟
یجورایی حرفت رو قبول دارم مادرشوهر ناتنی دوست منم فوق العاده ملا نقطه ای وایراد گیره چون توی سن بالا ازدواج کرده ومدیر مدرسه بوده کلا دائم درحال کنترل کردن وایراد گرفتنه حس‌میکنم مادرشوهر شمام کمی ملانقطه ای ودنبال ایراده
سلام تولدتون مبارک نه اینکه دوساعت صحبت بعدش تازه بگی لیلی زن بود یامرد؟😅
اگه بدونی اولین روز مادر مادرشوهرم و دختراش چه بلایی به سرم اوردن نمیدونم چرا اینطورین بعضیا لیاقت محبت ندارن بهترین کار همینه که اهمیت ندی بهشون
واقعیتش من دیگه از دوران خوابگاه باهاش در ارتباط نیستم ولی اره اون سه سال خیلی سختش بود کلا زنه مداخله گر بود برا شما نمیدونم ولی دوستم حسرت همه چی رو دلش موند مثلا حلقه میخریدا ولی چیزی که مادرشوهر میخواست حتی یه سال لباس عید نگرفت چون زنه باهاش رفته بود میگفت فقط مانتو مشکی قدیمی گشاد بقیه زشته پشت سرت حرف‌درمیارن بهش تو میگفتی هم بهش برمیخورد
بجای سوال تبریک میگفتی بهتر بود
چه مادر شوهر بیخودی داری.
خیلی فقده ایه.
چرا میخوای رضایتشو جلب کنی؟
مادر و پدرت چرا باید تبریک بگن؟
قلق اینجور ادم اینه که از روز اول مثل خودش باشی هرچی گفت جوابشو بدی حاضر جوابی کنی دیگه جرئت نکنه حرف بزنه.
از این به بعد محلش نزار هرچیگفت جوابشو بده با احترام.
پیش شوهرت خوب باش ولی اینجور موقع زرنگ باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
