توروخدا بگید چیکار کنم، دارم دیوونه میشم

😑 کاری که نمی‌کرد

من بهش مطمئنم

ولی بازم حتی اگه کاری نکنیم اصلا بنظرم خوب نیس که دوران دوستی برم خونشون

من دلم میخواست عقد باشیم برم خونشون😥

مممنونم

مرسی از دعای قشنگت😍❤

راستی اینم بگم

ببخشید اذیتت کردما عزیزم. ولی خیلی تنهام دلم میخواس حرفامو به یکی بگم.

میخواستم بگم مادرمم اطلاع داره از دوستیمون همیشه هر جا میرفتیم میگفت مامانت میدونه با من اومدی؟ میگفتم آره.

یک بارم ۴ سال پیش که تازه دوست شده بودیم باهم دعوامون شد من قهر کردم حالم بد بود مامانم متوجه شد شمارش رو ازم گرفت زنگ زد بهش و گفت برای چی دختر منو اذیت کردی من انتظار ازت نداشتم و این حرفا که باهم همکلاسید و بهم کمک کنید و اینا. اونم هول شده بود معذرت خواهی کرد گفت من میرم از دل دخترتون درمیارم. بعدشم اومد از دلم درآورد و اوکی شدیم. بعد از اون همش میگه مادرت یه بار چند سال پیش زنگ زد و دیگه هیچی پیگیر نشد. چند وقت پیشم که قهر بودم باهاش به شوخی میگفت همش منتظر بودم مامانت زنگ بزنه حالمو جا بیاره😂😂 حالا الان بنظرت بدم دوباره مامانم زنگ بزنه بهش بگه چرا دختر منو اذیت میکنی؟ ۴ سال وقتشو گرفتی؟ اینجوری بهتر نیس؟ یا نه خودم برم؟

سلام عزیزم

امروز میخواستم برم

ولی مامانم ازم پرسید که جریان چیه

چون مامانم تمام این ۴ سال در جریان دوستیمون بود بیارم باهاش حرف زده بود

منم براش توضیح دادم کامل

مامانم زنگ زد بهش. ولی نگفت که من فرستادمش، از اون پرسید چرا دختر من چند روزه توی خودشه ناراحته چه مشکلی پیش اومده بینتون اونم برگشت گفت چیز مهمی نیست ارزش اینو که بخوایم شما رو درگیر کنیم نداره یه مسئله ی جزئیه من زنگ میزنم خودمون بین هم حلش میکنیم. بعدم دیگه مامانم گفت که دخترمو اذیت نکن و هواشو داشته باش و ازین حرفا. اونم گفته چشم خیالتون راحت من درستش میکنم. آخرشم گفته اگه میشه یه قرار بزاریم همو ببینیم بیشتر باهم آشنا بشیم مامان منم فعلا پیچوند😅. مامانم ظهر ساعت ۱ بهش زنگ زد ولی هنوز هیچ خبری ازش نشده. الان نمی‌فهمم. فکر کنم همونه که شماها گفتین. احتمالا یه مشکلی یا کاری واسه خودش پیش اومده. وگرنه اگر مشکلی بود به مامانم نمی‌گفت قرار بزاریم بیشتر آشنا شیم. دیگه منم منتظرم تا زنگش. ولی واقعا نمیتونم همون زنگ بزنه سریع بردارم. لاقل دو سه بار باید زنگ بزنه. وگرنه میفهمه من با مامانم هماهنگ بودم😅. ایشالله اگر همه چی درست شد و دوباره باهم اوکی شدیم اینجا بهت میگم عزیزم. ممنون که به یادم بودی❤❤😻😻

ممنونم عزیزم

ایشالله به حق این شب عزیز تو ام به خواسته ی قلبیت برسی❤🍀🌸

سلام عزیزم

من آخر رفتم محل کارش

و خداروشکر رابطمون خوب شد

البته الان ۹ روزه

الان یادم افتاد که قرار بود خبر بدم😅

چرا گفت

گفت من از حرفات که گفتی هیچ تلاشی برای رابطه نمیکنی خیلی ناراحتم.

صبح تا شب سر کار میرم ولی تو یجوری میگی انگار همش توی خونه خوابم.

بعد گفت که درکم نمیکنی همش فشار میاری. رگباری میای یه عالمه پیام انرژی منفی میدی میری😂😂

منم گفتم ازم ناراحت نباشو سعی میکنم بیشتر درکت کنمو اینا.

بعد بهش گفتم که چرا مامانم بهت زنگ زده الکی بهش گفتی خیالتون راحت من اوکی میکنم ولی کاری نکردی؟ برگشته میگه آخه روم نمیشد به مامانت بگم من از دخترتون ناراحتم که😐.

دقیقا ۱۸ روز بینمون فاصله بود. اگرم من پا پیش نمیذاشتم چه بسا طولانی ترم میشد. به خودشم گفتم، گفتم تو خیلی بی معرفتی🥲 ،بعد از ۴ سال میزاری میری حلالت نمیکنم😂😂