2737
2734
عنوان

بي احترامي مادر به داماز

995 بازدید | 39 پست

سلام بچه ها خوبين؟ من يه مشكلي دارم كه خيلي اذيت ميشم

من ٢٢ سالمه و همسرم ٣٠ سالشه ١ ساله ازدواج كرديم بعد ٢ هفته عروسيمه و ميرم خونه خودم... همسرم واقعا دوسم داره و خيلي با ادب و مهربون، مشكل اصلي اينه كه مامانم اولا خيلي ميگفت كه به شوهرت احترام بذار مواظبش باش و هر حرفي كه مادر به دخترش ميگه...(( اينم بگم كه من و همسرم از وقتي عقد كرديم شبا خونه هم ميخوابيم ولي بيشتر همسرم مياد)) اين اواخر مادرم اصلا شوهرمو تحويل نميگيره از در كه مياد تو حتي استقبالش نمياد، شبا شام درست نميكنه ميگه از ظهر يه چيزي داريم كافيه ولي مگه ميشه جلو داماد اين غذاهارو گذاشت در صورتي كه اولا سوپ سالاد كباب و هزار تشكيلات ديگه درست ميكرد... هي جلوي شوهرم ميگه اين عروسيم تموم شه راحت ميشيم خسته كردين مارو... اون شب واسه همسرم شام كشيدم يه دونه سينه رو گذاشتم تو بشقابش كه نصف كنم ديدم گفت كه چه خبره ما هم ميخواييم بخوريما زود جمع و جور كردم كه همسرم نفهمه چون هنوز سر سفره نيومده بود... همسرم ازم ميپرسه مامان چرا سرد شده باهام ميگم نه بابا شما ايجوري فكر ميكني، چندبارهم پيش شوهرم بهم بيشعور و... گفتن:(



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740

عزیزم دوری ودوستی واسه همینه دیگه خب مادرتون خسته شده از اینکه همش خونش مهمونه ،من خودم خیلی وقتا دلم میخواد اصلا غذا نپزم نون و پنیر بخورم ولی جلو مهمون ک نمیشه ،شما باید رفت و آمداتونو مدیریت میکردین

سالها بگذشته از میلاد من🍁    کو یکی مردانه باشد یاد من.    🍁  من و تنهایی و یک شمع روشن.🍁  خدایا نکند باد بیاید😢

بابای من همیشه یه ضرب المثلی میزنه 

دوستیِ زیاد ،دشمنی میاره 

الان که دیگه فرصت جبران نیست 

ولی بعد عروسی رفت و آمدتون رو کنترل کنید 

همیشه با آدما فاصله تون رو حفظ کنین،حتی خانواده خودتون و شوهرتون

اخه خانواده ما همه دخترا اينطورين مثلا دختر داييم و دختر عمم بعد نامزدي شوهرشون ميومد ولي همچين چيزي نميشد

از مامانم پرسيدم كه مامان ناراحتي كه همسرم همش مياد خونه ما لطفا بگو گفت نه

در ضمن اولها منم بيشتر ميرفتم خونه شوهرم مامانم گفت بذار اون بياد تو كم برو...شوهرمو به نحوي راضي كردم كه هفته اي ٢ روز بريم... 

عزیزم مادرت حق داره. ماهم دامادمون دوران عقد زیاد میومد خونمون، اوایل خیلی مایه میذاشتیم ولی بعد یه مدت کلافه شدیم. وقتی هر روز میاد هم نظم اون خانواده بهم میریزه هم دیگه عادی میشه واسه بقیه. الان نامزد من هفته ای یه شب شام میاد و میره و احترامشم همش سرجاشه.


باغ وحش ؛ تنها زندانی که زندانی هاش بیگناه ترین هستن 💔

خب چرا ایقد میاد خونتون معلومه آدم هرروز بیفته یه جا دیگه عادی میشه تا کی قراره براش غذای خاص درست کنن و پایین بالاش کنن بگو کمتر بیاد خودتم زیاد نرو خونه مادرشوهرت هرچیزی به وقتش هیچکس تو عقد هرشب پیش شوهرش نیست 

پسر کوچولوی دوست داشتنیم طعم خوشبختی رو درکناره تو چشیدم 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687