تا همیشه بوده
بین مادرشوهر ها و خانم ها ، حس حسادت و رقابت بوده
مادر شوهر ها حس میکنن، عروس داره بچشون رو ازشون میگیره
خوب مادر شوهر خوب زیاد داریم
ولی این مسیله هست
مادرشوهر دخترخالم
میاد خونشون ، به دخترخالم فحش میده
و احساس میکنه دخترخالم پسرش رو دزدیده
ولی دخترخالم هیچی نمیگه
مظلومه
و رابطش خدا رو شکر فعلا با شوهرش خوب هست
خدا کمک کنه
من تا تو خونه مادر شوهرم بودم حتی نمیزاشتن پیش هم بخوابیم هرروز خدا دنبال زن بودن برای شوهرم میگفتن این بچه هست برام مزاحم تلفنی درست میکردن با خط ناشناس خودشون هم شهادت میدادن که من رفتم دم‌در با یک پسر حرف زدم کاری کردن که شوهرم نمیزاشت پام تو حیاط بذارم تا دختر خاله مطعلقشون براش صیغه کردن دستشون رو شد که همه تلفن ها کار خودشون بوده ما برای همیشه از اون شهر رفتیم
میخوام بگم نذار حرفشون بشینه به کرسی آدم بدجنس برای دل سیاهش با آبروت هم بازی میکنه
با التماس خدا با دعا با نذر با خوبی شوهرت را جمع کن از اونجا برو
خب شمارو طلاق بده برای کیس بعدی ایشونم مطلقه محسوب میشن پسر خونه که نیستن تازه بایه بچه کوچیک
چقدر بی عقل هستن بعضی خانواده ها
البته معذرت میخوام بابت این حرف
شوهرم متاسفانه قبل اینکه بامن ازدواج کنه توشرکت کار میکرد وقتی بامن ازدواج کرد تاچن ماه رف بعدش دگ نرف گوسفند اینا خرید الانم شبا توکوه میمونه فقط ظهرا ی ساعت میاد اونم میاد همین حرفارو میزنه میره من الان بچم کوچکه خودم نمیتونم بدوشم گوسفندارو مادرش میدوشه اونجا موقع دوشیدن همه چیو یادش میده کلا سردمون مسکنه خدا لعنتش کنه
