حال دلم خوب نیست
فکر میکردم با ازدواج با رفتن ب سر خونه زندگی خودم حالم بهتر میشه
ولی نشد
همش با خودم میگم اون همه هدف اون همه ارزو که داشتی چیشد؟؟تهش همین بود؟
میخام برم باشگاه شوهرم نمیزاره میگه نمیشه تنها بری
میخام برم خونه مامانم میگه با خودم برو و بیا نمیزاره دوساعت با مامانم تنها باشم
خودش روزی صدبار میره پیش خانوادش
همسایه ایم
از سرکار ک میاد قبل اینکه بیاد پیش من میره اونجا
من تو مجردی خیلی فعال بودم
دانشگاه باشگاه پیاده روی کار
تا شهر های دور خودم تنها میرفتم
الان تا دم در نمیتونم برم
حالم بده
بغض داره خفم میکنه