دقیقا
داداشم خیلی کم رو و خجالتی هست هرچند خیرسرمون پزشکه ولی خجالتیه
دوست دوران دبیرستانش به زور گفت بیا با خواهرم آشنا شو
دیگه اونقدر گیر دادن مامانم گفت بیا بریم ببینیمشون دست از سرمون بردارن
با مامانم رفتیم
مامانه دختره انگشتر مامانم رو از دستش دراورد گفت نشون باشه دست دخترم خواستگار زیاد داره
3ماه نرفتیم مامانم گفت انگشترم نمیخوام اصلا
ماه چهارم خوشدون اومدن خونمون
کلیداسرار نیستا عین واقعیته
تازه عروسمون یه عمه 48 ساله داره با یه پسره 29 ساله دو ماه قبل نامزد کرد
خانواده پسره هم راضی نبودن اینا به زور آوردنشون پای سفره عقد
تو عقدشون فک میکردم عروس مادر پسره هست