با یه کالسکه بچه داشتن پیاده روی میکردن طرفای عصر بود منم دخترم برده بودم پارک یهو نمیدونم چیشد خیلی آروم بودن یه دفعه موهای زن کشید چندتا لگد زد ب شکمش دختر منم از ترس فقط جیغ میزد تا اینکه چندنفر جداشون کردن ب خانومه آب دادن منتظر بودن پلیس بیاد ک من برگشتم
هیچ جا دیگه آرامش نمونده مردم افتادن ب جون هم نمیدونم دلیلش چیه ک مردا واقعا غیرقابل تحمل شدن نمیدونم شاید بخاطر مسائل اقتصادی خیلی تو فشار هستن
خیلی ناراحتم برا خانومه شخصیتش غرورش له شد حتی بااون مرد بمونه دلش برا همیشه شکست💔