امروز متنظر ی خبر بودم
یرای اولین بار تو عمرم زنگ زدم حرم ضامن اهو امام رضام:)
منو لایق حرمشون تاحالا ندونستن با۲٠سال سن تاحالا نتونستم برم
زنگ زدم حرف زدم خودمو اروم کردم ازشون خواستم
چرا جوابمو ندادن:) چرا به هردری جنگ میزنم بستس
اقام نبود این رسم رفاقت:)
چجوری زنگ زدی عزیزم ؟
مگه نمیگم کسی دست خالی برنمیگرده از حرمش؟؟؟
چرا چرا جوابمو ندادن:)
مگه ضامن اهو نبودی قربونت برم
چرا ضمانتمو نکردییی یا ضامن اهو
شاید اون در نباید باز بشه یا فعلا وقتش نرسیده
عزیزم💔💔
فردا میخام برم پیشش دعات میکنم خیلیییی زیاد تو حرم
بعضی وقتا بهتره که یه سری چیزا نشه گله نکن
توکل کن به خدا عزيزم
چرا عنوانو ی چیز دیگه خوندم🤦🏻♀️
شاید ب صلاحت نییس🚶🏻♀️
من پیشش بودم بهش گفتم اومدم پیشت:) پیش قدم بشم برا بزرگ ترین ارزوم ولی در لحظه تمامه دنیا رو سرم خراب شد و بزرگ ترین ارزوم یه جوری خراب شد و نشد ک فکرشم نمیکردم توسل کرده بودم ب خودش. بهش گفتم اگه نشد اشکال نداره فقط بهم ارامش بده یه کاری کنم بتونم برگردم ب زندگیم.
اما هیچ نشد ک نشد هنوز بی قرارم و برنگشتم ب زندگیم بعده 1 سالو نیم.
من فقط یه نوجونه تنهای اسیب دیده بودم
میخاستم دستمو بگیره
