خودم تعریف میکنم
یه شب با دوستام بیدار بودیم و حرف میزدیم تا دیروقت و صبح نزدیکای ساعت شیش و وقتی هوا روشن شده بود خوابیدم
صبحش مامانم بهم گفت که چرا شب چهار دست و پا سریع میرفتی سمت آشپزخونه ؟در حالی که اصلا شب از اتاق خارج نشده بودم و ساعت اون چت ها هست
مامانمم میگه که مطمئنه خواب نبوده و به چیزی دیده
ولی من امیدوارم که توهم بوده باشه
موی تنم سیخ شد الان که دارم مینویسم
شمام تعریف کنین بترسیم نتونیم بخوابیم 😶🌫️😂