همه از مادرسوهر میگن من از مادرم.
امروز زنگ زد داشتیم حرف می زدیم وسط حرفاش یهو گفت شوهرت خره کیه که من جلوش باید چایی بگیرم.
بعد گفت دامادای مردم میرن کف پای مادره زنشونو میبوسن مال تو هیچ کاری نمیکنه و یه عالمه گفت.
منم گفتم مامان این چه حرفیه؟ کی رفته پای مادرزنشو بوسیده اخه؟ گفت اره طرفداری کن ازون شوهره احمقت.
بدبخت سوهره من شاید سه ماه یه بار بیاد خونشون یه چای بخوره ها ولی نمیدونم ابنهمه نفرت مادرم ازش چیه؟
بهم گفت همش طرفداری میکنی و خوشین با هم و ...گفتم همه مادرا کیف مبکنن دخترسون خوشبخته تو ناراحتی.؟
من ۱۲ ساله عروسی کردم اما بچه ها دبگه بریدم نمیدونم اینهمه نفرت از کجا میاد؟ از ظهره که سردرد شدم.همش حرفاش میاد تو ذهنم.چیکار کنم؟