عصری ۱ساعت رفتم منزل پدرم،ازبس چشم روبچه هام بودیه وقت ازتوحیاط بیرون نرن،بابام گفت کی قراره بدون استرس بیای اینجا؟گفتم هروقت بچه هام به یه سنی رسیدن که خیالم راحت باشه،بعد۲هفته رفته بودم،۱ساعتی هم باهم فاصله داریم،اگه این موقع توکوچه باشن که سکته میکنم،الانم خوابن تازه