سلام .ی خلاصه ای از زندگیم میگم ولی از قبل تایپ نکردم .من با شوهرم توی تلگرام آشنا شدیم و ایشون خیلی پیگیرم شدن و گفتن من دوست دارم ..اونزمانم کرونا بود و برای کنکور داشتم درس میخوندم جواب اینو نمیدادم.اینم داشت برای آموزشی نظام اعزام میشد و گفت من نیاد فضای مجازی داشته باشم شمارتو بده و منم دادم ولی اصلا با ایشون بیرون نرفتم حتی برای دیدنشون چون معتقد بودم خانوادم بهم اعتماد دارن نباید برم و..فقط یکبار انقد اصرار کرد گفت حداقل بگو از کجا رد میشی بیام از دور ببینم اومد دید ولی من بازم نگاش نکردم گف بیا حرف بزنیم قبول نکردم چون اولین بار بود با پسری حرف میزدم هم می ترسیدم هم از اعتماد خانوادم نمیخواستم سو استفاده بشه