2752
2739

ما حدودا یک ماه و نیمه که عقد کردیم 

البته خب قبلشم شیش ماهیی تو مراحل آشنایی و خواستگاری و اینا بودیم 

هم شهری نیستیم حدودا ده ساعت فاصله داریم 

من خب طبیعتا توی خونه مامان بابام زندگی میکنم اما همسرم با محل زندگی پدر مادرش دو سه ساعتی فاصله داره و تنها زندگی می‌کنه به خاطر درس و شغلش 

همسرم یه آزمون حقوقی قبول شده بود و دوره کارورزی می‌رفت و اگه اون دوره رو ادامه میداد شغلش خیلی وقت گیر ،پر خطر و پر از تهدید جانی بود 

حتی من به عنوان همسرش هم تو خطر بودم چون از من میشد به عنوان اهرم فشار. استفاده کرد 

من مخالف این شغل بودم از اول ولی همسرم عاشقش بود 

ولی خب عقد که کردیم خودشم انگار ترسید از خطرات این شغل 

همسرم یه مرد خیلی احساسی ،خانواده دوست 

می‌گفت اگه یه روزی  جون زن و بچم به خاطر شغل من به خطر بیفته خودمو نمیبخشم 

از اون دوره انصراف داد 

بگذریم از اینکه تا یه هفته حالش بد بود 

چون که خیلی براش زحمت کشیده بود 

سه سال درس خونده بود سال آخر ساعت مطالعش به روزی ۱۳ساعت رسیده بود 

بخونید تا بقیشو تایپ کنم میترسم تایپ کنم بگه خیلی طولانیه

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

همسرتون کجا درس میخونه

شکر خدا در پناه حسینیم🌱                                       گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین (ع)                            خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین (ع)                                       🇵🇸القدس لنا    🇵🇸                                                          لطفا برای بهبود حال روحیم صلوات بفرستید بهم بگید تا منم براتون حمد بخونم قشنگا                                        

باشه بذار 

برای همه آرزوی آرامش دارم  ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوش‌ترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادق‌ترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربون‌ترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قوی‌ترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغ‌ترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همه‌ی این‌ها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید

الان همسرم از اون رشته استعفا داده 

صبح تا ظهر می‌ره سربازی چون برای اون کار احتیاج به کارت پایان خدمت نداشت ولی الان لازمش میشه 

بعد از ظهر شاید دو سه ساعت بره سر شغل آزادش 

بقیه تایمش خالیه و خب چون خانوادشم پیشش نیستن خیلی تنهاست 

از یک طرف خودش به من اصرار داشت که وقتمو به بطالت نگذرونم 

ده تومن فقط داد کلاس خیاطی ثبت نامم کرد 

الان صبح تا ظهر میرم کلاس خیاطی 

سه تا پنج و نیم میرم باشگاه 

و خب شبم وقتی میام خونه بالاخره من پدر مادر دارم برادرام هستن که هر کدوم به نحوی یه گوشه ای از وقتم رو میگیرن 

بعضی شبا خب مهمونی میرم با خانواده 

نمیشه که من همههه مهمونیا رو به خاطر وقت گذروندن با شوهرم نرم 

گاهی با دوستام میرم بیرون 

بازم با این حال یا کمتر میرم یا وقتی میرم بازم براش وقت میذارم که احساس تنهایی نکنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز