اسی یکبار برای همیشه خودتو نجات بده از این وضع .فرداام بگو ک دعوتی و باید بری حتما انقد تو سری خور نباش تورو خدا
من بودم تا مرحله ی کنار هم زندگی کردنم نمییرسید چه برسه این بل بشو !!
قراره چهارشنبه مادرشوهرم مراسم بگیره خونه من خانماهمه میان دخترم هم جلسه داره مدرسه نمیدونم اصلا چکار کنم اصلا درک نمیکنن اصلا آدم نیستن
💔💔💔میفهمم چی میگی خیلی سخته برگردی خونه مدرت اونم وقنی خودشون هزادو یک‌مشکل و دغدغه دارن
فقط خوووااااههششش میکنم بچه نیار اگ رعایت نمیکنه شوهرت حتما مرتب ال دی بخور
الان هر چی حس بدبختی دازع بچه بیاد این حست هزااار برابر میشه
اسی عنوان دقیقا چیو زیاد تند رفتی؟؟؟نه حرفی زدی نه دفاعی کردی از خودت که!
در خونرو قفل کن برو خونه خواهرت و مادرت حال کن واسه خودت
کسی ام حق نداره چیزی بهت بگه چون تو هیییییچ وظیفه ای نداری
من اولا انگار شاه پریون میخواس بیاد دسر درس کنو سالادای مختلف و پیش غذا و نمیدونم چیو چیو دیدم ماکه میریم انگار نه انگار سر چایی اوردنم خواهر شوهرام دعواشون میشد شامم عدس پلویی یا از سر تنبلی جوجه ک اونم همه کاراشو شوهرم میکرد بدون حتی یه برنج یا یه کاسه ترشی ک سر سفره بزارن دیگه نه دعوت کردم نه انچنان پذیرایی اگه خودشون اومدن ی نچع غذا درس میکنم براشون و تمام
