2752
2734

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

اسی فردا رو برو تولدت خوش بگذرون یه ساق بند طبی بزرگ هم بخر

تولدت مبارک

برگشتی بگو از پله ها افتادم پاتو با ساق بند ببند و بشین دربست تکونم نخور

بذار خودشون بیان ببرن بپزن اگرم نکردن به شوهرت بگو حاضری بخره ببینن رو نمیدی خودشون یه کاری میکنن

مضخرفترین زندگی مشترک، زندگی تو یه خونه کنار خانواده شوهره. مال شما هم که دیگه نوبره. چجوری تحمل کر ...

تویک  کوچه   هم  وضع همینه....من   که دهنم سروییییس شد

زامبی سابقم🤞حال دل من خوب نمیشود که نمیشود که نمیشود... میگذره...ولی ردش میمونه💔تو الان شیرینی یه محفلی👎👎👎
میشه بگی بعدش چیکار کردی

محدثه جان فکر کنم شما در جریان تاپیکام هستی . 

من همونم ک گفتم زندگیم کپی فیلم ملی و راه های نرفته ش .

هیچ بعدش زنگ زدم برادرم اومد دنبالم . بعد ی مدت با التماس برگشت ولی این اونقدر پرو وقیح .اتفاقات بدتری هم افتاد بعدش ... 

کتکم زد و مهریمو گرفت ولی اینبار  مثل ی زندانی باهام آورد کرد گوشی موبایلمو گرفته بود و نمیتونستم خیر بدم من ی شهرستان دیگه م و تحت فشار روانی شدید بودم هرچی میاوردن امضا میکردم

البته ازونجایی ک نمیخواستم زندگیم خراب شه با حق طلاق و ی مقدار سکه و پول دوباره برگشتم ولی.... 

بازم 

دعوا 

بازم کتک 

الان ۱۱ روزه تو ی خالت گیجی م نمیدونم میخام چکار کنم . دیشب برام کیک سالگرد عروسی گرفت . واس بی کسی واس اینکه همه کاراش از سرعصبانیته و واقع دست خودش نیست دلم میسوزه . اینم بگم دکتر و مشاوره نمیاد .۳ بار قبلا رفتیم ولی نتیجه نداد و قطع کرد... تاپیکهای آخرم بخون

شاد باش بخندی میگذره ناراحتم باشی میگذره پس بخند که حداقل به خوشی بگذره    
فداتشم اخه این چ زندگییع بچه ام ک نداری چرا داری تحمل میکنی ؟؟😔

میدونی اونقدری رفتم و با ی ترفندی برگشتم  ب شدت گیجم .

دوست دارم خدا دستمو بگیره ازین خونه بکشه بیرون . خسته م دیگه نا ندارم بقچه پیچ کنم برم خونه مادرم 

مادری آرزوش ازدواج خواهرم  . برادرام ه 

اونم تو ی شهر کوچیک خیلی مستاصل  و بی چاره م .. انگار مریض شدم 

تو لحظه شادم می‌خندم  یهو با ی متن چنان ضجه میزنم مثل روزی ک پدرم فوت شد ... من بیشتر وقتا خونه تنهام . خودمو خالی میکنم فقط داد میزنم تا یکمی آروم‌ شم 

شاد باش بخندی میگذره ناراحتم باشی میگذره پس بخند که حداقل به خوشی بگذره    
ببین ما خودمون دیگران رو پررو کردیم اخلاق مادرشوهر منم تقریبا مثل توئه ولی دیگه خداروشکر در یخچال رو ...

 درآمدش رو پس انداز میکنه طلا میخره خریدار رو شوهرم میکنه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687