بچها این بنده خدا از فامیلای شوهردوستمه،یسالنیم پیش ت عروسی رفیقم منو دید چهارماه پیش پا پیش گذاشت بنده خدا بیست و نه سالشه کارمنده،بعضی از رفتارش خیلی عجیبه و شک کرده بودم من با خواستگار های دیگم ک میرفتیم بیرون واسه آشنایی خودشونو مشتاق نشون میدادن و ایشون انگار چاقو گذاشتن زیرگلوش ک ازدواج کنه من جواب رد دادم و دوباره پا پیش گذاشت روزش با همسر رفیقم تنها شدیم حتی رفیقم نبود بهم گفت من میدونم همجنس بازه نخواستم ازت پنهون کنم ولی ب کسی نگو خودت تصمیم ت بگیر
الان خود خاستگاره خیلی پنهونننن میکنه و نمیکنه وقتی پیششم هیچ تمایلی ب من ندارد حتی نگامم نمیکنه😐ولی عجیب پیله کرده
پسره خوبیه کارش عالیه قیافش خانوادهاش وضع مالیش آدم باوقاری هست ولی این موضوع خیلی دل چرکینم کردخونواده مم بهش گفتن ما دختر بده نیستیم ولی هنوز نرفته!!!!
دقیقا چکار کنم بیخیال شه؟