به جوری گفتی دلمو باهاشون نمیتونم صاف کنم فکر کردم چقدر ظلم در حقت کردن،😬 این مسئله به شما ربط نداره با عرض معذرت شما نمیتونی بگی بقیه چطور رفتار کنند کار مادرشوهر تو تایید نمیکنم ولی نمیتونست بشینه خونه ببینه کی مادرشوهرش می می‌ره درسته مریض بوده ولی عمر دست خداست
استاتر تروخدا این چ افکاری هست !!!!😳
اصلا ب شما ربطی نداره این مسئله
من الان چندین ساله با خونواده همسرم قطع ارتباطم....دلیلش رو خودم فقط می‌دونم و نمیخامم اینجا تعریف کنم ......
زندگیتو کن ، برای خودت مشکل میتراشی
تو چه می‌دونی مسئله چیا بوده
اگ دلت رو از کینه پاک نکنی برای خودت دستی دستی دِق و سق درست می‌کنی
پس کامل میگفتی، ببین متاسفانه پدر و مادر شما نتونستم اعتدال رو رعایت کنن می‌تونستم از پدرشوهرتم بخوان بیاد مراقبت کنه، الان پدرشوهرمنم بیشتر با ماست ولی سعی میکنم بقیه ام دخالت بدیم مثلا پنج شنبه خواهرای شوهرم و دیدیم به شوهرم می‌گفت از سر کار میای پیرهن بابارم اتو کن آدم زورش میگیره لباس شوهرمو من اتو میزنم بیچاره سر کاره درک ندارن شوهرمم ناراحت شد ولی چه می شده کرد
ربطش اونجاست که اون برادر شوهر و جاری که مادر رو نگه داشتن والدین من بودن و من سختی و تنهایی اون روزای مامان بابامو دیدم. و بابت جاری ناراحتم چون انتظار نداشتم ادمی که رفتارش اینجوری بوده عروس فرشته داشته داشته باشه.اصن مادرشوهرمو نمیتونم خوب و لایق ببینم.شاید مشکل از منه
فکرنمیکنم اون موضوع به شما ربطی داشته باشهااا بیخودی دلخور شدی
تو که ازشون کینه به دل داشتی چرا عروسشون شدی؟
