سلام خانما خوبید من یدونه خواهر دارم که 12سالشه یدونه خواهر دیگه دارم 25سالشه و یه خاهر دیگه دارم که 30ساله
خب قضیه از اونجایی که خواهر بزرگه ازدواج میکنه که ما متوجه میشیم برای خواهرمون طلسم کردن که شوهرش باهاش بد باشه
ماهم میرفتیم پیش دعا نویس و این داستانا برای خواهری که 30سالشع طلسم کردن و...
بعد از چند سال خواهر کوچیکه میفهمه که اون یکی خواهرم خیانت میکنه اونی که 25سالشه به شوهرش خیانت میکنه من هردوتا خواهرم ازدواج کردن و فقط منو خاهرم موندیم که هنوز سنمون کمه
خلاصه خیانت میکنه و خاهرم میفهمه و هیچی نمیگه تا اینکه یجوری به خاهرم میگه خیانت نکن و چند روز گریه میکنه و اینا
از این سمت مامانم اصلا شرایط مارو درک نمیکرد و 24ساعته گریه میکرد که دخترمو دست اون مرتیکه سپردم
و... ما هرروز افسرده تر میشیم ولی من الان خوبم و چند روز پیش خواهرم که 12سالشه میگفت
وقتی که شبا میخابم صدای ادما میاد توی گوشم و بدنم خواب میره و کلی اذیت میشم و مجبورم خودمو بزنم تا از این حالت بیرون بیام یعنی روی اعصاب روانش تاثیر گذاشته؟؟
و اینکه امروز دیدم به اندازه نصف انگشت تیغ زده دستشو گفتم چرا اینکارو کردی گفت اعصابم خراب بود
این بچه افسردست؟؟ 😓
