داداشم خوبه اما وقتی عصبی بشه جیغ های بلندی میکشه بعد بابام یه جورایی ازش میترسه و مثلا هر کاری میکنه تا عصبیش نکنه حتی به منو مامانمم میگه هرچی گفت شما چیزی نگید
داداشم هرچی بگه باید همون بشه چون بابام پروش کرده هرچی میگه بابام میگه اره درست همون کارو بکن
مثلا چند شب پیش داداشم یع گوشه رو مبل سرش تو گوشی بود منم یکم بلند خندیدم بعد بابام گفت هیس الان میزنه ترو با اینکه داداشم خیلییی خوب باهام رفتار میکنه منم گفتم ک الان وقتشه جواب بابامو بدم منم بلند جوری ک داداشم بشنوه گفتم چرا بزنه مگه کار بدی کردم داداشمم اومد منو بغلش کرد بوس کرد گفت من کی تا حالا ترو زدم ک حالا برا یه خنده بخوام بزنم