لطفا نگید مگه کور بودی ک از اول باهاش ازدواج کردی چون من ب اجبار زنش شدم 12سالگی الان با اینکه چهار سال میگذره اما هنوزم باهاش کنار نیومدم عقده ایی شدم همش فکر میکنم من فقط بازیجشونم الان16سالمه ناراحتی قلبی دارم اندازه یه پیر زن 80ساله مریضی دارم همش قصه میخورم گریه میکنم میگم ترو خدا طلاقم بده اون میخنده میگه دوست دارم اما من باورش ندارم سر رابطه جنسی خیلی دعوا داریم همش در حال فرارم سعی کردم طلاق بگیرم اما نشد لطفا بدون سرزنش و اینکه منو متهم کنید راهنماییم کنید فکر کنید منم دخترتون یا خواهرتونم😔
شوهرت چندسالشه؟
منم مثل خودتم از روز اول امید رهایی داشتم
۱۳ سال گذشت همچنان همون حس و مثل خر موندن
شوهرت فامیل هست؟
شوهرتون چند سالشه
الان طلاق میگیری بعدا میبینی کسی دوست نداره‌همین میشه برات ارزو
اون چند سالشه؟
همش باهاش دعوا کن بگو تا طلاقم ندی وضع هنبنه
عزیزم جای سرزنش نمی‌مونه تو فقط دوازده سالت بود که ازدواج کردی
بنظرم با روانشناس صحبت کن بهت کمک می‌کنه
یکی از تاپیک هاتو خوندم از کسی که دوسش نداری بچه نیار بچه قرار نیست همچی رو درست کنه
با خانوادت خواسته ات رو در میون بذار
عقدی که راضی نباشن طرفین حرامه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
