مادربزرگ منم همینه چندبار نزدیک بود از دستش طلاق بگیریم بس که مادرم حرفای زندگی منو برا اون میبرد اونم به فامیل گزارش میداد
یا دروغ از خودش در می آورد زنیکه پیر بیکار
اسی حق با همسرته ولی به خانوادت برنگرد که اگه تو روشون برگردی دیگه شوهرتم بهشون احترام نمیذاره
تاپیک قبلیتو خوندم بیچاره مامانت
اسی با خانوادت باش با مامانت اشتی کن
اصلا بخاطر شوهرت توی روی خونوادت نایست. هم خودت رو از چشم خونواده میندازی هم جایگاه خودت پیش شوهرت متزلزل میشه. اون بدونه پشتوانه نداری اصلا حسابت نمیکنه. حتی اگه حق با شوهرته بهش بگو نباید درباره بزرگتر اینجوری حرف میزدی. دیگه الان بحث مادربزرگت نیست بخث مادرته. پشت خونوادت وایسا در عبن حال به شوهرت بگو احساشو درک میکنی
هیچ مردی ارزش نداره به خاطرش
به مادر توهین شه
از مادر عزیز تر کسی نیست
یا خداااا
گلم اگه مادربزرگ همسرت این حرف رو زده بود و شما میرفتی به مادرشوهرت میگفتی مامانت غلط کرده تا طلاقتو از پسرش نمی‌گرفت آروم نمیشد. قوم شوهر همینجوری با عروسا مشکل دارن چه برسه این حرف رو بزنی. پس الکی از نامزدت طرفداری نکن و هی نگو جاش بودم فلان میکردم. چه بسا اون موقع همین نامزدت بهت آنچنان بی محلی میکرد که دیگه هوس فحش دادن به سرت نزنه.
خیلی اعصابم خورد شد دیشب چندتا از تاپیکاتو دیدم
عزیزم با مادرت راحت باش صحبت کن مشکلاتشو بگو رفیق بازیاش مشروب خوردناش عصبی بودن دومتر زبون داشتن و ...
به جا دیدم گفتی پددتم سخت گیره
عزیزم منم خانوادم سخت گیر بودن مثلا یادمه نمیزاشتن تنهایی با دوستام برم بگردم اون موقع مدرسه میرفتم تصنیم گرفتم برای کنکور بخونم دولتی قبول بشم که آزادی داشته باشم مستقل بشم
که خداروشکر دولتی قبول شدم به مرور شرایط ایجاب کرد که ازاد باشم یعنی دیگ خودم با مترو رفتم دانشگاه میگشتم دوست پیدا کردم (هرچند دوستا همسون حسود و دشمنن)ولی خب تفریح میشد کرد و الان دیگه خانوادم عادت کردن
ابنو گفتم بدونی برای رسیدن به ازادی تو خونه پدری راه های زیادی هستش از یه جایی به بعد واسسون عادی میشه کم کم
ولی تو سنی نداری که بخوای بااین مرد بمونی و بسوزی جدا ازین که پول نداره اخلاقم نداره به جای اینکه جلو تو شرمنده باشه از نداریش تازه طلبکارم هست .تاپیکتو خوندم واقعا چقدر مظلومی هرکی جات بود اون موقع ک پیش تو دادو بیدار میکردو وحسی بازی درمیاورد میگفت تو عرضه نداری پول دربیاری چرا غرشو به ما میزنی و نمیتونی از پس هزینه در بیای به سلامت
تازه عزیزم بعد از ازدواج اکثرا شرایط واسشون سخت تر میشه این اول کاره اینطوری میکنه لابد میخواد از محبت تو سواستفاده کنه و تو بیهیال عروسی بشی بخاطر همین تا میبینتت دادوبیدار و کفر میگه
ممنونم عزیزم از راهنماییت ولی فک میکنم یکم عزیزم بد برداشت کردی اتفاقا همیشه میگ ک شرمنده منه بعدم اینکه واقعا مرد بی عرضه ای نیست همیشه سرکار میره و اینکه راجب عروسی اتفاقا من میگم بیا بریم ماه عسل خرجش کمتره میگ ن میخام واست عروسی بگیرم. نمی‌گم خوبه ها گاهی اوقات بد میشه ولی حداقل ش از عشقش به خودم مطمعنم...
