نکن عزیزم
از دلش در بیار
خانواده پشتت نباشن شوهر واست تره هم خورد نمیکنه
فردا یه شاخه گل بخر و عذر خواهی کن
بگو خیلی ترسیدم و نگران زندگیم بودم و اشتباه کردم و...
پدرت هم واسطه بشه یه شام بیرون دعوت کنه شما و مامان و همسر و خودشون را و هر دوطرف را به عنوان بزرگتر اشتی بده
البته چند روز صبر کن هر دو طرف اروم بشن و جریان را خودت از قبل به همسرت نگو و صبر کن فقط پدرت بگه