شوهرم سر دعوا دیشب و امروز صبح گفت چرا به من زیاد زنگ میزنی و گیر میدی
تو قصدت چک کردن من ه .در صورتی که من از روی دلتنگی زنگ میزذم
من قبول دارم زیاد زنگ میزدم گیر می.دادم
وای بعضی وقت ها مثلا زنگ میزدم پیام بده به من .چون اطرافیان می گفتن پیام نمیاد بهت
ولی اون فکر می کرد برای چک کردنش پیام میدم .یا من پیام عاشقانه میدادم می گفت تو عمدا پیام میدی که ببینی من زود جواب میدم یا نه
امروز صبح تهمت هم زد گفت تو پیام های منو باز می کنی می خونی که من اینکار و نمی کنم
بعد منو برد خدمات قضایی برای طلاق .برگه دادن آدرس سایت ثبت نام کنم .بعد من داشتم ثبت نام می کردم گرفت برگه رو پاره کرد
ولی برام زور داشت که اون بگه طلاق
حالا صبح من رفتم مدرسه دخترم ثبت نام .زنگ زدم پول بزن علی الحساب .داد زد که پول گرفتن غیر قانونی ه .گفتم خوب دیگه ثبت نام نمی کنند .گفت به درک .با لحن بد خیلی بد .گفت باز چرا زنگ زدی
من از صبح اصلا زنگ نزدم .خودش یه بار زنگ زد چی نیازه خونه .گفتم هیچی
اومد ناهار خورد رفت .سر سفره هم گیر داد که چرا تو نمی خوری ناهار
بعد الان سه بار زنگ زده که من میرم ماشین سنگین ببینم .شب دیر میام .چیزی نیازه بخرم .منم گفتم نه .درست سه بار زنگ زد بار آخر گفتم به دخترم تو جواب بده
مگه نمیگه نزنگ خوب چرا خودش میزنگه
دیروز تو دعوا گفت چرا چهار بار زنگ زدی
من امروز وقتی از مدرسه برمی گشتم تو راه گریه کردم بدون توجه نگاه بد بقیه ولی واقعا دل کندم
