وای خسته شدم بگین من چه کنم با شوهرم!!
وقتی اعصابم بهم ریخته و ناراحتم یا دلم بخواد غر بزنم اگر به شوهرم بگم چی شده و از چی ناراحتم...جای دلداری وقتی گوش میکنه بعدش میبینم بفکر رفته که من چرا اینطوریم و چقدر فلانم و چنینم ....بعد من باید کلی براش روضه بخونم بابا حس من لحظه ای هست و گذرا و فقط یکی میخوام گوش بده حرفمو .....اما میبینم نخیر بعد یه مدت سر موضوع دیگم یهو حرفای اون روز منو میکشه وسط در حالیکه من کلا فراموش میکنم...
بعد این تصمیم گرفتم دیگه هیچی بش نگم و خودشم فهمید ادم غمخوار من نیست...دیگه امروز عصبی بودم و چون دوران PMS م هست مودم نیست و سر یه چیز بیخود دعوام کرد و من کلا دیگه از درد و بهم ریختگی ذهنی و اشفتگی ذهنی حالم بد شد حوصله نداشتم بیاد پیشم و خواستم تنها باشم....حالا امروز هیی اومد که بخواد از دلم در بیاره و میگفت چی شده و فلان ...من گفتم تنهام بذار خوب میشم بخاطر ایام خاصمه ...چند بار همینو گفتم و اون هی ب بهانه هایی با خنده اومد پیشم منم تحویلش نرفتم حالا باز امشب قهر کرده که بش برخورده این رفتارم ....
بخدا موندم با این شوهرم چه کنم 😑😑