تایپک جالبی پیدا نکردم
شاید جاری ها باهم مهربون شدن دیگه😆
چیکارا میکنین یه چیز جالب بگین
بیاین یکی از سوتی هامو تعریف کنم
تو عروسی بودیم گمونم سرم تو گوشی بود مادر عروس اومد دستشو دراز کرد منم دستم رو دراز کردم سلام کردم
بعد رفت دست بقیه رو برا رقص گرفت دیدم یکم عجیب نگاه میکرد فک کنم قصد سلام نداشت میخواست برا رقص بلندم کنه😪😂
شماهم سوتی هاتون رو بگین دورهم شاد باشیم
ربطی نداره ولی....
خانمای عزیز این خواهرتونو از دعای خیرتون بی نصیب نکنید
توروقران خیلی دلتنگم غریبم تکو تنها تو یه شهر دیگه دور از خانوادم درخواست کار تو افق کوروش شهرخودم دادم دعا کنید برام جوربشه و با همسرم بیایم کرمانشاه برای همیشه کرمانشاه زندگی کنیم
برید کنار سلطان سوتی اومد
ازین کارا منم خیلی کردم😂😂😭
مثلا طرف با چشم و ابرو و اشاره با یکی دیگه صحبت میکرده من به خودم گرفتم و تازه جوابشو می دادم😂😂😑
تو ختم صاحب مجلس بودم میومدن میگفتن خدا رحمت کنه
منم دم به دقیقه میگفتم مرسی خدا رفتگان شمارم بیامرزه
یبار گفتم خدا رحمتتون کنه 😂😂😂
میخواستم بگم زحمت کشیدین گفتم زجمت کشیدن
تو مدرسه داشتیم با بچه ها حرف می‌زدیم بعد من بچه هارو نمی‌شناختم چون تازه رفته بودم اومد مدرسه بعد گفتم من از اون پلیسه که وایمیسه سر چهار راه متنفرم مثل میمونه همیشه مارو جریمه می‌کنه خیلی فرمش گ.وهه بعد گرفت بابامه😐
سری محل رو ترک کردم🤦🏻♀️😂
من تا عمر دارم فراموش نمیکنم
مادرم با تلفن داشت صحبت میکرد خالم نمی‌خواست شخص پشت تلفن بفهمه که اونا مهمون ما هستن
حالا خالم با دخترخالم میخواستن برن
دخترخالم برای اینکه صداش درنیاد از داخل گوشیش قسمت پیامک برام نوشت
ببین من امشب معده درد دارم از طرفی جلوم میسوزه و باید برم خونه هوا بدم برای همین امشب نمیتونم خونتون بمونم فردا میام پیشت باشه ؟ منم سرمو به معنی بله تکون دادم که دیدم موشک رو فشار داد و پیامک رو فرستاد
😂😂حالا واسه شخصی فرستاده بود که پسر بود
رفت و آمد خانوادگی با هم داشتن
پسره هم کلا آدم مثبتی بود
هیچی دیگه از خنده مردیم
