مدرسه ما 40 ساله که ساخته شده سقفش داره میریزه رو سرمون وارد دستشویی میشی حالت بهم میخوره بس که کثیفه ابخوری از بس قدیمی لجن زده اباش اومدن بالا اسفالتش داغونه و نابود شده از اموزش پرورش اومدن میگم کی میخواید اسفالت کنین میگه وظیفه ما نیست میگم پس وظیفه کیه میگه شهرداری از کی تا حالا اسفالت مدرسه شده وظیفه شهر داری این از ساختمان مدرسه حالا کادر مدرسه مدیر اومده هر چی از دهنش رسیده به دوستم گفته سر اینکه چرا تو سالن پریده. معلم ریاضی اول سال اومده میگه اخر سال میمونیم خب تو که میدونی چرا تلاش نکردی تموم شه تموم شدن کتاب وظیفه تو ما دو شنبه ها کلا بیکاریم دوشنبه میومدی الان خیلی از صفحات کار نشده ما اول سال معلم فارسی نداشتیم الانم که داریم اصلا درس نمیده پی دی اف میده میگه خودتون بخونید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه چیزی بگم پر براتون نمونه. مارواز سنگر میترسوندن که پرتمون میکنن تو سنگر یا سرمونو به مدتی که معلم میگفت باید تو سطل اشعال نگه میداشتیم یا اینکه یه ادمی از ... کشور که فوت کرده بود ما باید روز های قبل فوتش هرسال گریه و دعت میکردیم تو نماز خونه . که من فکر میکردم طرف زنده است 😑 پرسیدم دیدم نه چند ساله فوت شده. ابتدایی بودم و هرگز یادم نمیره.