تا چشامو میبستم بخابم تصویر ادمایی میومد جلو چشمم ک دارن به طرز مسخره ای بم میخندن و با چشمای زاغ من کلی سخته بودم درحدی ک بیهوش شم ولی تا چشمامو میبستم اینارو خیلییی واضح میدیدم و همش حس نا امنی میکردم تا اینک ایت الکرسیو ۳ بار خوندم بعدچشامو بستم ندیدم خابیدم
بنظرتون واقعا جن بوده؟ بعد ابنک ما دیروز رفتیم یجایی ک رود داشت من تو رود خونه هم رفتم دم غروبم بود بنظرتون این راسته میگن دم غروب نرید تو رودخونه یه همچین چیزی شنیدم نکنه از اون بوده؟