تو رو خدا بیاین دارم دیوونه میشم

سلام دوستان من امروز داشتم از محل کارم بر میگشتم از کوهسنگی رد شدم یهو خانوم فالگیر صدام کرد چشم قشنگه بیا فالت بگیرم منم چند روزی بود حالم خوب نبود رفتم فالمو بگیره هر چی از گذشته گفت همش راست بود گفت خواستگار زیاد داری ولی سر نمیگیره یک خواستگارت  هم تا گفت و گو پیش رفته ولی بهم خورده یک پسری رو دوست داری ولی دودلی ، عاشق داری که بهت فکر میکنه بهم گقت یک مادر دختری طلسمت کردن دارم دیوونه میشم اینو گفته ، تو رو خدا بگید چکار کنم هعی گفت بیا طلسمت رو باطل کنم نذاشتم گفتم میترسم،  تو رو خدا راه قرآنی بلدین بگین