لطفا سرزنش نکنید به اندازه کافی حالم بدهست
گذشته لعنتی ولم نمیکنه نمیتونم مثل ادم زندگی کنم نمیتونم شاد باشم نمیتونم دوسش داشته باشم هم ازش متنفرم بخاطر گذشته هم دلم براش میسوزه
نه طلاق میده نه یه فکری بحالمون میکنه
تاعمر داریم هر دو باید تو حسرت بچه بسوزیم
اگع حوصلشو دشتین تاپیکای قبلو بخونین حال تایپ کردن دوباره ندارن دارم زار میزنم عمروجوونیم به باد رفت😪😪😪
عزیزم اگه از اشتباهش پشیمونی برید مشاور مشاور کمکتون میکنه بلخره جوونید باید زندگی کنید
ای بابا .چرا سرزنش ..
خوب چرا مهرتو نمیبخشی جدا بشی ...
خدارو خوش نمیاد بچه ای بدنیا بیاد و بخاطر علاقه نداشتن شما آواره بشه ..فکر نکن بچه بیاد عشقم میاد اصلا ابدا
اگه میخوای جدا بشی پس پیگیر باش و تموم کن
اون آقا هم تکلیف خودشو بدونه
شوهرت بچه میخاس و خودت نمیخای چ روشی رفتی ک توی این مدت بچه دار نشدی؟؟
چند سالته
منم مثل شما گذشته دست از سرم بر نمیداره و نا امید شدم از بچه دار شدن هر چند فکر می کنم گناه یه موجود از همه جا بی خبر بیاری تو این دنیا درگیر مشکلات ش
عزیزم با این کارها بیشتر خودت عذاب میکشی بعد اون اگر نمیتونی ببخشی پس جدا شو حداقل هم خودت ب آرامش برسی هم اون نهایت یک چند سال دیگه صبر میکنه و کوتاه میاد حالا بخاطر آبروش یا هرچی بعداونم کم میارع زبونم لال رفت داماد شود اونجا ک بدتر میشه همه چیز پس یا ببخش یا جداشو
لطفاتا به اطمینان از خودتون نرسیدید بچه دار نشید
