از اول بارداریم اینجوری شدم.قبلا ادم خـدخواه و بیخیالی بودم.الان هی حس میکنم مامانم بدبحته چون مریضه بابام بدبخته چون دندوناش افتاده شوهرم بدبخته چون کار زیاد میکنه...اصلا هر صحنه ای میبینم برام خیلی غم انگیزه...مثلا یکی بهم خوبی کنه گریه م میاد.خودمو خیلی گناه کار میبینم یعنی ازون جهت که حس میکنم باری رو دوش بقیه م هی میخوام خودمو بکشم تا بقیه راحت بشن.حتی فک کردم که کدوم روسری رو ببندم به بالای در و خودمو دار بزنم.حتی برا بچه م که میخواستم سقطش کنم و الانم دعا میکنم بمیره گریه میکنم.
فقط 20 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)
همه ما انسان ها درون ذهن خویش گیر افتادیم🌱🌼🐞.......یه دختر شاد پرانرژی بودم که یکم مرداد ۴۰۱دچار حمله پانیک شدم و زندگیم تیره و تار شد.(من با پانیک جنگیدم و پیروز شدم.)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید