بگید چند سالتونه و در نهایت چی شد
من یکی که دیگه خسته شدم
من تو خانواده ام که نه
ولی از وقتی نامزد کردم، یک ساله الان به شدت تحت فشارم الانم دارم جدا میشم
اره
۱۸ سالمه
از وقتی یادمه دعوا داشتم
من ۲۲سالمه
هیچی رو نتونستم عوض کنم تو پوشش
فقط آرایش رو تونستم بکنم همین
من 22 سالمه
نه خیلی محدودیت ولی آره تا حدودی
درس خونده رفتم دانشگاه زندگی خودمو ساختم
تلاش کن برا زندگیت که زیر دست کسی نباشی
من ، شیک ترین استایل محجبه رو میزنم و خیلیم راضیم .
اوایل ازدواج توسط همسرم خیلی تو فشار بودم خداروشکر بعد از قضیه مهسا کاری نداره متوجه چپ چپ نگاه کردن و قیافه گرفتنش میشم ولی دیگه پوششی رو بهم تحمیل نمیکنه
یه جورایی، محدودیت خیلی جدی ام که نه...
ولی خب راه اومدم باهاشون، باهم زندگی نمیکنیم ولی خب عادت کردم به پوششی که تعیین شده برام
من شوهرم روزای اول سعی داشت محدود م کنه یه خورده به شدت مقاومت کردم تا حرف حرف خودم بشه و شد
سر همین نامزدیمون بهم زدم
بابام یه مانتوم گاهی گیر میده که خیلی کوتاهه ولی باز بیخیال میشه
آهان اون روزم تو بازار بهم گفتن شالتو سر کن و میخواستن بگیرن بابام خیلی بد باهام قهر کرد البته به ۵ساعت نرسید ولی نه آنچنان که گیییییر باشن ولی هستن
هیچی
فعلا باهاشون کنار اومدم
هرچی میگن گوش میدم
وقتایی که تنهام اونجوری که دوست دارم میگردم
البته الان که فکر میکنم خیلی بم گیر میدن
بهم گفتن اگه گشت ارشاد بگیریتت دیگه نمی‌آیم سراغت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
