دوستان من ۷ ماه پیش با یه آقا پسری آشنا شدم
از روزی ک همو دیدیم ایشون ب من ابراز علاقه کرد و از ی طریقی شمارمو پیدا کرد و بهم پیشنهاد آشنایی داد.
منم واقعا ازش خوشم اومده( میشناسمش ؛ هم خودشو هم خانوادشو چون شهرمون خیلی کوچیکه همه همو میشناسن.)
دوهفته ای حرف زدیم باهم ولی با اصرار من کات کردیم.
شمارمم عوض کردم
حقیقتا ترسیدم باهاش بمونم چون شهر کوچیکه و خانواده منم سخت گیر!
ایشون اصن پسری نیس ک اهل لا.شی بازی باشه و بخواد اسم منو جایی ببره اما بازم من ترسیدم چون خانوادم حساسن رو اینا
بعد هفت ماه دوباره بهش پیام داد دوماه پیش توی اینستا با ی اکانت فیک ک اصن کسی خبر نداره من اینستا دارم..خیلی خوشحال شد و کلی گله کرد ک چرا اینهمه وقت ولش کردم رفتم...
از همون اول گفت قصدم ازدواجه..الان دوماهه باهمیم البته مداوم نه.. وقتایی ک میرم خونه اکانتمو دلیت میکنم موقت وقتی میام خوابگاه دوباره میام رو اکانتم..چون نمیشه تو خونه هی چت کنم باهاش..با این شرایطم کنار اومد هرچی میگم میگه چشم
ولی بهش گفتم بیا جلو و از مادرت بخواه با مادرم درمیون بذاره.
گفت من دارم درست میکنم شرایطمو ی کوچولو دیگه صبر کن
من نمیتونم دست خالی بیام در خونتون چون بابات قطعا تو رو نمیده ب من.( خودم واقعا دارم میبینم تلاششو)
باید یچیزی داشته باشم ک مادرم روش بشه بیاد خاستگاری بگه پسرم داراییش ایناس!
حالا سوال و مشکل من اینه
خانما من چیکار کنم ب نظرتون
۱_همینجوری باهاش ادامه بدم؟! آخه خودمم خیلی دوسش دارم.. از طرفی ترس دارم ی روزی لو برم و مادرم بفهمه
از طرفی میگم آخه از کجا میخاد بفمه وقتی مواظب باشم
ما اصن نمیتونیم بدون هم زندگی کنیم واقعا همو دوس داریم ولی این وسط یسری تعصبات دست و پامونو بسته..
ایشون در واقع هیچ شماره آیدی عکس هیچی از من نداره
ینی اصرار کرد ولی من ندادم اونم درکم کرد.
هیچوقتم پیشنهاد را.بطه نداده.
۲_واقعا قصدش ازدواجه ؟! حق بدم بهش ک میگه یکم صبر کن؟
من ۱۹ اون ۲۰
(خودم میدونم سنمون کمه)