منم تو عقد میرفتم مادر شوهرم پوره سیب زمینی درست میکرد روغن ک هیچی نداشت فلفل زورش میومد بزنه ک لاعقل ترش نکنیم زردچوبم هیچ سیب زمینی سفید فقد کوبیده شده میاورد
یا وقتیم ک میخاست تحویل بگیر و ی غذای بذنجی میپخت ک خورشت اب زیپو برنج خمیر نگام میکرد ببینه چقدر میخورم🥴