بابام شیفت شبه
همیشه استرس خونه رو داره
زنگ زده یکی از عموها بیکارم درد مجبوری بهش گفت بیا خونمون بخواب که خونه رها نباشه
اخه ویلایی هستش
بهم گفت میترسی شب تنها بمونی گفتم اره
گف پس اسنپ بگیر برو پیش مادرت
جریانش مفصله
فقط بدونید پدر مادرم دارن جدامیشن
برنمیگردن چون راهی نیست
حرمتا خیلی شکسته شده،بی احترامیا زیاد شده