بچه ها من فهمیده بودم قبلن دوست پسرم خاستگاری دختر خالش رفته اونم میگفت من نرفتم فقط خانوادم رفته بودن که من باور نکردم گفت اگه باور نداری بیا از ابجیه همون دخترخالم بپرس ببین ک من نرفتم بپرس بعد به دخترخالش گفت ابجی شماره الهام رو بهت بدم میشه بری همینجوری باهاش حرف بزنی بعد اونم گفت باشه
دخترخالش اولین بار بود ک باهام حرف میزد
بهم پیام داد سلام الهام جان خوبی زهرا هستم دخترخاله ی علی
بعدهمون لحظه ب نامزدم پیام داد گفت احوال پرسی کردیم الان چطور بحثو بندازم؟ نامزدمم گفته بود بگو علی گفت با من کاری داری چیزی شده
منم به نامزدم گفتم این حرفش ینی چی گفت خب اولین باره باهات حرف میزنه نمیدونه چی بگه اومده از من بپرسه چجوری حرف بندازه باهات حرف بزنه وگرنه نمیدونست قراره ازش سوال بپرسی
حالا میگم بنظرتون باهم دست به یکی کردن یا منظورش ازاین حرف اینه ک چون اولین باره میخاست باهام حرف بزنه نمیدونست چی بگه؟؟
